از لیست فیلم هایی که قبل از مرگ باید دید، احتمالا تعداد زیادی را قبلا تماشا کردهاید؛ اما اگر حتی یکی از این عناوین را تابهحال ندیدهاید این فرصت طلایی را ازدست ندهید فیلمهایی که در ادامه معرفی میشوند برخی از محبوب ترین و معروف ترین فیلم های تاریخ سینما هستند که هر سینما دوستی باید چندین بار ببیند. تماشا کردن این آثار بهترین کاری است که همین امروز میتوانید انجام دهید. حس تماشای یک فیلم خوب تا مدتها همراه شما خواهد بود .
لیست بهترین فیلم هایی که باید دید
یکی از مهمترین معیارهای انتخابِ این فیلمها تاثیر این آثار بر سینمای جهان در ژانرهای مختلف است بسیاری از این آثار مسیر سینما را در ژانرهای مختلف تغییر دادهاند و به الگویی برای ساختن یک فیلم با کیفیت در سبک خود تبدیل شدهاند.
دیگر معیار انتخاب، تازگی این آثار است؛ تازگی به این معنا که گذر زمان باعث نشده این آثار ارزششان را از دست بدهند یا به بیان دیگر با وجود اینکه بعضی از این فیلمها مدتها پیش اکران شدهاند قطعا ارزش تماشا دارند پس اگر هرکدام از این عناوین را تماشا نکردهاید مطمئن باشید در حال حاضر انتخاب بهتری برای تماشا وجود ندارد.
۹ فیلم علمی-تخیلی نوجوانانپسند برتر بر اساس امتیاز IMDb
در طول دههها فیلمهای علمی-تخیلی زیادی برای نوجوانان تولید شدهاند که برخی از آنها بسیار بهتر از بقیه بودهاند و در طول دهههای مختلف، همچنان محبوبیت خود را حفظ نمودهاند. از «دونده مارپیچ» گرفته تا «بازیهای گرسنگی»، اینگونه فیلمها نه تنها برای نوجوانان بلکه در بین بسیاری از ردههای سنی، طرفداران بسیاری را به سمت خود جلب نمودند.
در هر ژانری، برخی از فیلمها نسبت به سایرین از رتبه بهتری برخوردارند و توانستهاند به محبوبیت بیشتری دست یابند. درست است که رتبهبندی تنها روشی نیست که میتوان بر اساس آن دریافت که یک فیلم تا چه اندازه محبوب بوده لکن یکی از روشهای استانداردی است که میتوان از آن استفاده نمود. در این راستا برخی از فیلمهای علمی-تخیلی نوجوانان، بیشتر از بقیه فیلمها محبوبیت یافتهاند و لذا در قسمت پایین، ما میخواهیم به برخی از این فیلمها اشاره نماییم.
۱. آذرخش (Thunderbirds)
- کارگردان: جاناتان فریکس
- بازیگران: بردی کوربت، آنتونی ادواردز، ونسا هاجنز
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۴
- امتیاز IMDb به فیلم: ۴.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۳۶ از ۱۰۰
«آذرخش» داستان پسر جوانی به نام آلن و دو دوستش را روایت میکند که سعی میکنند اجازه ندهند هود، دشمن پدر آلن به فناوری موجود در جزیرهشان دست پیدا کند. این فیلم که در آن ونسا هاجنز جوان به نقشآفرینی میپردازد به گفته طرفداران فیلم، یکی از بهترین فیلمهایی نبوده که ونسا در آن بازی کرده است. با این حال، او نقش خود را عالی بازی کرد و توانست با کاراکتر خود ارتباط خوبی را برقرار کند.
اگرچه بسیاری از طرفداران سریال اصلی که به کارگردانی جری اندرسون ساخته شده بود از این فیلم که در سال ۲۰۰۴ به بازسازی همان داستان پرداخته بود راضی نبودند، اما این فیلم توانست به محبوبیت زیادی در میان نسل جوان دست پیدا کند. این فیلم با وجود داستان سرگرمکننده و پرماجرای خود و حضور بازیگران جوان توانست خوش بدرخشد و طرفداران زیادی پیدا کند.
۲. رفتار آزاردهنده (Disturbing Behavior)
- کارگردان: دیوید ناتر
- بازیگران: کتی هولمز، جیمز مارسدن، نیک استال
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۸
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۳۴ از ۱۰۰
اتفاقات عجیبی در شهر کرادل بی در جریان است. وقتی استیو تازهوارد متوجه میشود که همکلاسیهایش بیشازحد خوب و مودب هستند، به کمک ریچل میخواهد بفهمد که جریان چیست؟ این فیلم که در آن جیمز مارسدن و کیتی هلمز به ایفای نقش میپردازند، داستان کنترل ذهن را به شیوهای جذاب و نوجوان پسند تعریف میکند. البته در فیلم «رفتار عجیب» شاهد صحنههای وحشتناک و ناراحت کننده نیز خواهیم بود. شهری که در آن نوجوانان به افرادی کاملا مودب و پاکدامن تبدیل میشوند، مملو از صحنههای خندهدار و در عین حال تاریک و تلخ است، مانند صحنهای که در آن یک نوجوان پس از تلاش برای گول زدن استیو، سرش را به آینه میکوبد و جمله یک اشتباه جبرانناپذیر را به نحو دیوانهواری تکرار میکند. در این فیلم، عناصر ترسناک، خندهدار، وحشتناک و اندکی عاشقانه با هم تلفیق میشوند تا یک فیلم تمام عیار را به مخاطب نشان دهند.
۳. اسکای های (Sky High)
- کارگردان: مایک میچل
- بازیگران: کلی پرستون، مایکل آنگارانو، کرت راسل
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۵
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۳ از ۱۰۰
«اسکای های» یک کمدی ابرقهرمانی است که تماشای آن میتواند برای کل خانواده مفرح و شادیبخش باشد. این فیلم، داستان زندگی ویل استرانگولد را در سفرش به مدرسه ابرقهرمانی دنبال میکند، جایی که نوجوانان یاد میگیرند از قدرتهای خود استفاده کنند و همانند یک تیم با هم کار کنند تا بتوانند شر و بدی را نابود نمایند. این فیلم را میتوان یکی از بهترین کمدیهای دیزنی در نظر گرفت چرا که مخاطب از تماشای آن لذت خواهد برد. «اسکای های» به ارائه مضامینی نظیر دوستی واقعی و پذیرفتن تفاوتها تاکید دارد و بیان میدارد که همین تفاوتها هستند که یک فرد را از بقیه متمایز میسازند. فیلمبرداری فیلم به طرز ماهرانهای انجام شده و توانسته حس کمیک و صحنههای مملو از اکشن را به زیبایی هر چه تمامتر جلوه دهد.
۴. کادر آموزشی (The Faculty)
- کارگردان: رابرت رودریگز
- بازیگران: جوردانا بوروستر، کلیا دووال، جاش هارتنت
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۸
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۵ از ۱۰۰
زمانی که بسیاری از معلمان و بزرگسالان جامعه به نوعی انگل بیگانه آلوده میشوند، گروهی از دانش آموزان دبیرستان هرینگتون باید با هم متحد شوند تا قبل از اینکه خودشان هم آلوده شوند بفهمند که این ویروس از کجا آمده است. «کادر آموزشی» فیلمی در ژانرهای ترسناک، علمی-تخیلی و اکشن است که میتواند لحظاتی هیجانانگیز را برای یک نوجوان فراهم آورد. این فیلم به نحو هیجانانگیزی از سلسلهمراتب موجود در دبیرستان نظیر افراد برگزیده، طردشدهها و دختر همسایه استفاده میکند، در حالی که سعی میکند به داستان اصلی فیلم پایبند باشد. هر شخصیت، داستان خاص خودش را دارد که با فیلم در ارتباط است و در عین حال داستان اصلی فیلم نیز روایتی وحشتناک را دنبال میکند. با وجود اینکه «کادر آموزشی» با انتقادهای بسیاری از طرف منتقدان مواجه شد ولی از طرف مخاطبین IMDb امتیاز بالایی را دریافت نمود که نشاندهنده محبوبیت این فیلم است.
۵. علوم عجیب (Weird Science)
- کارگردان: جان هیوز
- بازیگران: آنتونی مایکل هال، کلی لبروک، ایلان میچل اسمیت
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۵
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۶ از ۱۰۰
«علوم عجیب» یکی از آن فیلمهایی است که نمیتوان به راحتی آن را فراموش کرد. آنتونی مایکل هال و ایلان میچل اسمیت در نقش دو نوجوان به ایفای نقش میپردازند که میخواهد زن ایدهال خود را با استفاده از کامپیوتر خلق کنند و این زن، ناگهان به طور جادویی زنده میشود. این فیلم که در ژانرهای فانتزی، علمی-تخیلی و کلاسیک ساخته و پرداخته شده از وجود صحنههای فوقالعاده خندهداری بهره میبرد که تماشای آن را سرگرمکننده میکنند. «علوم عجیب» که به کارگردانی جان هیوز افسانهای ساخته شده، موفق شده شخصیتهای اصلی را به کاراکترهایی مخاطب پسند تبدیل کند و داستانی تخیلی و در عین حال پرمحتوا را خلق نماید.
۶. دونده مارپیچ (The Maze Runner)
- کارگردان: وس بال
- بازیگران: دیلن اوبرایان، کابا اسکودلاریو، توماس سنگستر
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۴
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز:
توماس که اصلا به یاد نمیآورد کیست، با گروهی از جوانان دیگر در یک جنگل انبوه از خواب بیدار میشود. حال آنکه هزارتویی رو به روی آنهاست که به نظر میرسد پاسخ همه سوالات آنها را در خود جای داده است. این فیلم علمی-تخیلی و اکشن در گیشه بیش از ۳۴۸.۳ میلیون دلار فروش داشت در حالی که تنها ۳۴ میلیون دلار برای تولید آن صرف شده بود. در این فیلم، دیلن اوبراین بااستعداد یعنی همان بازیگری که در نقش استایلز استیلینسکی محبوب در سریال «گرگ نوجوان» خوش درخشید، به ایفای نقش اول میپردازد و بازی شگفتانگیز او سبب شد که «دونده هزارتو» به یکی از آن فیلمهایی تبدیل شود که هم نظر مثبت منتقدین و هم مخاطبان را به دست آورد.
۷. بازیهای گرسنگی (The Hunger Games)
- کارگردان: گری راس
- بازیگران: جنیفر لارنس، وودی هارلسون، الیزابت بنکس
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۹ از ۱۰۰
«بازیهای گرسنگی» که از دید بسیاری از مخاطبان یک فیلم موفق و یک شاهکار سینمایی محسوب میشود، یکی دیگر از فیلمهای دیستوپیایی (ناکجاآبادی) است که زندگی جوانان را در جامعهای دنبال میکند که به ۱۲ منطقه تقسیم شده است. هر منطقه باید یک پسر و یک دختر را برای ادای احترام به بازیهای گرسنگی سالانه انتخاب کند. در منطقه ۱۲، کتنیس اوردین به جای خواهر کوچکترش داوطلب میشود و سفری وحشتناک و در عین حال زجرآور را برای اتحاد دوباره بشریت آغاز میکند. این فیلم که در آن جنیفر لارنس دوستداشتنی به ایفای نقش میپردازد، داستان تلخی را در رابطه با سلسلهمراتب جامعه و تضاد طبقاتی بیان میکند. بنابراین «بازیهای گرسنگی» قطعا میتواند انتظارات مخاطبینی را که به این ژانر علاقهمند هستند برآورده نماید.
۸. بازیکن شماره یک آماده (Ready Player One)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: تای شرایدن، بن مندلسون، تی جی میلر
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۸
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۲ از ۱۰۰
«بازیکن شماره یک آماده» که بر اساس رمان پرفروش ارنست کلین، تولید شده، داستان زندگی وید واتس را دنبال میکند که در رقابت مجازی تخممرغ عید پاک که در دنیای مجازی اوآسیس برپا شده شرکت میکند. در طول بازی، وید به قهرمانی در دنیای واقعی تبدیل میشود، زیرا او به واسطه این دنیای فانتزی، به کشف معنای واقعی زندگی و عشق در دنیای واقعی میپردازد. این فیلم از وجود گرافیک و صحنههای اکشن شگفتانگیزی بهره میبرد که مخاطب را کاملا سرگرم میکنند و در نهایت به مخاطب میآموزد که پاسخ سوالات وید در دنیای واقعی نهفته هستند.
۹. بازگشت به آینده (Back To The Future)
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: مایکل جی فاکس، کریستوفر لوید، توماس ویلسون
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۵
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸
یکی از منحصربهفردترین فیلمهای علمی-تخیلی ای که تا به امروز برای نوجوانان ساخته شده، «بازگشت به آینده» نام دارد که داستان زندگی مارتی مک فلای را دنبال میکند. او به طور اتفاقی در زمان سفر میکند و به سال ۱۹۵۵ بازمیگردد. اما در این سال مرتکب اشتباهی میشود که باعث میگردد رابطه بین پدر و مادرش به هم بخورد. حال او باید تمام تلاشش را بکند تا قبل از اینکه برای همیشه نابود شود رابطه بین پدر و مادرش را درست کند. این فیلم جوایز بسیاری را دریافت کرد. از جمله جایزه اسکار، جایزه فیلم منتخب مردم، جایزه هوگو و بسیاری از جوایز دیگر. علاوهبراین فیلم «بازگشت به آینده» به خاطر بازی شگفتانگیز بازیگرانش (کریسپن گلاور، کریستوفر لوید، لی تامپسون و مایکل جی. فاکس) و همچنین داستان جذاب و فراموشنشدنی فیلم مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است.
بهترین فیلم های علمی تخیلی تاریخ سینما – معرفی ۱۰۰ عنوان دیدنی
گاهی اوقات ممکن است شاهد عناصر مربوط به سفر در زمان باشیم، گاهی پای یک تکنولوژی فانتزی در میان است و گاهی هم موجوداتی خیالی و عجیب را میبینیم که زندگی بشر را تغییر میدهند. گاهی به شکلی خوب و گاهی بهشکلی شرورانه. در نهایت اما وقتی راجع به فیلم های علمی تخیلی صحبت میکنیم، آنچه بیشتر از از هرچیز دیگر در ذهن متبادر میشود، موضوعات و پیشزمینههایی است که جهان حقیقی را به چالش کشیده و ما را به فکر فرو میبرد.
با این تفاصیل، احتمالا جالب باشد که به سراغ فهرستی از بهترین فیلم های علمی تخیلی تمام تاریخ برویم، فهرستی حاوی ۱۰۰ عنوان مختلف که اگر به تماشای تکتک آنها بپردازید، درکی تازه از جهان هستی به دست خواهید آورد. بهترین فیلم های علمی تخیلی موجود در این لیست به کمک برخی از سرشناسترین شخصیتهای امروزی انتخاب شدهاند، از سر پاول نرس (برنده جایزه نوبل ژنتیک) و گیرمو دل تورو (کارگردان مشهور هالیوودی) گرفته تا جرج آر. آر. مارتین، نویسنده سری کتاب «نغمهای از آتش و یخ» که عمدتا تحت عنوان «گیم آو ترونز» شناخته میشود. به مطالعه ادامه دهید تا با بهترین فیلم های علمی تخیلی تمام دوران آشنا شوید.
۱۰۰. روز استقلال (Independence Day)
- کارگردان: رونالد امریش
- بازیگران: ویل اسمیت، جف گلدبلوم، بیل پولمن
- سال انتشار: ۱۹۹۶
- امتیاز آیامدیبی: ۷.۰
بله، این فیلم ساختاری اندک کلیشهای و دم دستی دارد، اما بدون هیچ تردید اوقات بسیار سرگرمکنندهای برایتان رقم خواهد زد. رونالد امریش شاید به اندازه برخی از همتایان خود در ساخت اثری علمی تخیلی ماهر نباشد، اما میداند چطور ذهن مخاطبان را درگیر و آنها را سرگرم کند. زمانی که فیلم برای نخستین بار روی پرده سینماها رفت، بسیاری از بینندگان برداشتی کاملا علنی از صحنههای اهتزاز پرچم آمریکا و سخنرانیهای پر تب و تاب رئیسجمهور داشتند. اما وقتی جوری دیگر به فیلم نگاه میکنید، اثری پیدا میکنید که سرگرمی و افسانه را پیوند میزند. چه کسی تاکنون جرأت این را داشته که کاخ سفید را به صورت کامل و صرفا برای سرگرمی منفجر کند؟ چه کسی آمریکاییها را کاملا مایل به استفاده از سلاحهای اتمی نشان داده؟ آن هم سلاحهایی که در نهایت بیاثر ظاهر میشوند.
ضمنا دانستن این نکته هم جالب است که روز استقلال نخستین فیلم بسیار موفق تابستانی در آمریکا بود که یک کاراکتر سیاهپوست به عنوان نقش اصلی داشت و نه صرفا یک کاراکتر مکمل. و همچنین، قدم زدن پایانی جف گلدبلوم در سراسر صحرایی به آتش کشیده را هم احتمالا بتوان یکی از اثرگذارترین و جذابترین ترکیببندی تاریخ سینما به حساب آورد.
۹۹. تل ماسه (Dune)
- کارگردان: دنی ویلنوو
- بازیگران: تیمونی شالامی، اسکار آیزاک، زندایا
- سال انتشار: ۲۰۲۱
- امتیاز آیامدیبی: ۸.۰
رمانهای تلماسه فرانک هربرت آنقدر پیچیده و دشوار به نگارش درآمدهاند که برای مدتی بسیار طولانی، اقتباسناپذیر تلقی میشدند. در واقع کافیست که تلاش دیوید لینچ برای ساخت اقتباسی سینمایی از این کتابها در سال ۱۹۸۴ را دیده باشید تا شما هم به چنین باوری برسید. اما این رویه زمانی تغییر کرد که دنی ویلنوو، کارگردان فیلمهای Arrival و Blade Runner 2049 تصمیم گرفت این دیوار بلند در دنیای علم و تخیل را خراب کند. اقتباس سینمایی خوشساخت او – که اولین نسخه از یک سهگانه است – رویکردی مبتکرانه در قبال روایت داستان فرانک هربرت و مفاهیم زیرین آن در پیش گرفته و به یک اثر حماسی علمی تخیلی و بسیار اکشن تبدیل شده.
البته که به جای پر کردن تمام سکانسهای فیلم با تفسیرهای طولانی و خستهکننده، ویلنوو جهانسازی خود را با استفاده از سکانسهای اکشن نفسگیر و کاراکترهای پرجزییات پیش میبرد. او ضمنا اجازه میدهد بخش اعظمی از داستان زیر پردهای از رمز و راز باقی بماند و این عنصر وقتی با حس تنهایی حاکم بر سیاره صحرایی آراکیس ادغام میشود، تمام فیلم شکلی نحس و اسرارآمیز به خود میگیرد. در مجموع با فیلمی نحس و اسرارآمیز روبهرو هستیم که ظرافت خاصی با خود به همراه میآورد.
۹۸. نابودی (Annihilation)
- کارگردان: الکس گارلند
- بازیگران: ناتالی پورتمن، جینفر جیسون لی، جینا رودریگز، اسکار آیزاک
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- امتیاز آیامدیبی: ۶.۸
به عنوان یک فیلم علمی تخیلی و ترسناک که سلول خاکستری مغز را بیشتر از اکثر فیلمهای امروزی به کار میگیرد، نابودی مفهومی بسیار بزرگ در سر دارد: ایدههایی راجع به خودنابودگری و تولد دوباره. این فیلم داستان زیستشناسی سلولی به نام «لنا» (با بازی ناتالی پورتمن) را دنبال میکند که وارد فضایی به نام Shimmer میشود، یک میدان مغناطیسی نامتعارف که اندکی شبیه به Screensaver با حضور عروسهای دریایی است. او در آنجا حقایقی راجع به اینکه چه بر سر همسرش «کین» (با بازی اسکار آیزاک) آمده کشف میکند. کین نیز پیشتر وارد Shimmer شده و با وضعیت سلامتی وخیم و حافظهای از دست رفته بازگشته است.
به عنوان فیلمی که بر اساس رمان برنده جایزه جف پندرمیر ساخته شده، شاهد الهامگیریهای نسبتا گسترده از آثار ریدلی اسکات نیز هستیم و در مجموع راجع به فیلمی حرف میزنیم که توجه زیادی به عناصر بصری کرده و گاهی هم شکلی ناخوشایند به خود میگیرد. ضرباهنگ منحصر به فردی که گارلند برای فیلم تدارک دیده، هر لحظه شما را درون نقاطی تاریکتر از پیش میکشد.
۹۷. بیپایان (The Endless)
- کارگردان: جاستین بنسون و آرون مورهد
- بازیگران: جاستین بنسون و آرون موردهد
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- امتیاز آیامدیبی: ۶.۵
دو برادر (با بازی جاستین بنسون و آرون مورهد که هردو کارگردان فیلم نیز هستند) به فرقهای بازمیگردند که سالها پیش از دست آن فرار کرده بودند. رهبر این فرقه به نام «هَل» (با بازی تیت الینگتون) به شکلی غیرعادی آرام است، اما در همهجا میتوان نشانههایی را دید که از آرام نبودن اوضاع، آنطور که در ابتدا به نظر میرسد حکایت دارند.
در گذر زمان، بیپایان از قید و بندهای بودجه اندک و ماهیت مستقل خود رها میشود و در آخر اثری هوشمندانه در ژانر علمی تخیلی بهدست میآید که به شکل جذابی عجیب و گاهی به شکل آزاردهندهای خشن است.
۹۶. آرامش (Serenity)
- کارگردان: جاس ویدان
- بازیگران: نیتن فیلیون، چیوتل اجیوفر، جینا تورس
- سال انتشار: ۲۰۰۵
- امتیاز آیامدیبی: ۷.۸
باور اینکه فیلم آرامش چطور اصلا به مرحله تولید رسید دشوار است. نمایش تلویزیونی مادر آن که Firefly نام داشت و ماجراجویی کابویها در فضا را تصویر میکرد، دو سال پیشتر و پس از پخش تنها ۱۱ قسمت متوقف شده بود. جاس ویدان، کارگردان فیلم هم پیشتر هیچگونه تجربه کارگردانی نداشت. با این حال شرکت Universal Pictures با خود فکر کرد که خوب میشود اگر دست ویدان را باز بگذارد و اجازه دهد با هر مقدار بودجهای که صلاح میدهد، پروژه ناکام دو سال پیش را در قالب فیلمی مستقل احیا کند.
البته که از لحاظ اقتصادیاین شرکت تصمیمی افتضاح گرفته بود و Serenity به شکلی قابل پیشبینی در بازگرداندن بودجه شکست خورد. اما آنهایی که چشماندازی هنری منحصر به فرد ویدان را درک میکردند، به فیلمی معرکه دست یافته بودند. آرامش فیلمی هوشمندانه، پر زد و خورد و گاهی شدیدا مبتکرانه است که قطعا لیاقت جایگاه خود در فهرست بهترین فیلم های علمی تخیلی را دارد.
۹۵. آلفاوایل (Alphaville)
- کارگردان: ژان-لوک گدار
- بازیگران: ادی کنستانتین، آنا کارینا، اکیم تمیروف
- سال انتشار: ۱۹۶۵
- امتیاز آیامدیبی: ۷.۰
وقتی از دور به موضوع نگاه میکنیم، بسیار بعید به نظر میرسد که ژان-لوک گدار فرانسوی یکی از آن کارگردانهایی باشد که سر خود را به سمت ژانر علمی تخیلی برگرداند. با این حال یکی از عامهپسندترین آثار او، فیلمی علمی تخیلی است که در صدد تحقیر کردن سینمای آن دوران برآمده و جهانی پادآرمانشهری و آیندهنگرانه را تصویر میکند که تحت حکومت ابر کامپیوتری به نام Alpha 60 درآمده است.
گدار در این فیلم هم سبک همیشگی خود را حفظ کرده و اثری سیاه و سفید و تضادمند ساخته که کاملا در پاریس دنبال میشود. اما آنچه این فیلم را حقیقتا جذاب میکند، تفکر بیاهمیت پنداشتن هر چیز و ترکیب آن با کاراکتر اصلی با بازی ادی کنستانتین است که مثل تمام فیلمهای پیشین خود نقش مردی سرسخت را ایفا میکند. از سوی دیگر شاهد برقراری ارتباطی جدی میان مرگبار بودن فاشیسم و منطق غیرانسانی تکنولوژی هستیم. علاوه بر این، در شهری که منطقناپذیری احساس میتواند جزای مرگ را در پیش داشته باشد، هیچکس بهتر از آنا کارینا باعث نمیشود باور کنیم که عاشق شدن ارزش تمام سختیها را دارد.
۹۴. روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان (Rogue One: A Star Wars Story)
- کارگردان: گرث ادواردز
- بازیگران: فلیسیتی جونز، دیگو لونا، مدس میکلسن، جیانگ ون و فورست ویتکر
- سال انتشار: ۲۰۱۶
- امتیاز آیامدیبی: ۷.۸
به عنوان یکی از طرفداران سرسخت و قدیمی فرنچایز جنگ ستارگان، پیشدرآمد گرث ادواردز در واقع یک روایت مستقل و پر زد و خورد از وقایع پیش از نخستین فیلمهای جنگ ستارگان است که داستان گروه مقاومتی در بطن اتحاد شورشیان را نقل میکند. بسیار خب، این فیلم ممکن است گاهی شمایلی محیرالعقول به خود بگیرد، اما همین انرژی را میتوان به عنوان تعهد کارگردان به سرگرمکننده باقی نگه داشتن فیلم در هر لحظه تفسیر کرد. از سوی دیگر، توضیحی برای این ارائه میشود که پرنسس لیا چطور در فیلم سال ۱۹۷۷ از نقشههایی که برای ایستگاه «ستاره مرگ» (Death Star) کشیده شده سر در میآورد و هرکدام از شورشیان نیز یک داستان زیرین بسیار جذاب برای اکتشاف دارند.
۹۳. THX 1138
- کارگردان: جرج لوکاس
- بازیگران: رابرت دووال، دانلد پلیزنس، مگی مکاومی
- سال انتشار: ۱۹۷۱
- امتیاز آیامدیبی: ۶.۷
جرج لوکاس و دوستش، فرانسیس فورد کاپولا شرکت برادران وارنر را متقاعد کردند که بودجه لازم برای تبدیل کردن داستان کوتاه یکی از شاگردان پیشین لوکاس به این فیلم شدیدا الهام گرفته از داستانهای جرج اورول و آلدوس هاکسلی را در اختیار آنها بگذارد. این داستانی است راجع به عشق آزاد و اختیار آزاد در برابر تمامیتخواهی قدر قدرت. البته که استودیوی برادران وارنر از نتیجه کار متنفر بود و شکست نسبی در باکس آفیس هم باعث شد آینده شغلی هر دو آنها تا مرز نابودی کامل برود.
اگر امروز بخواهید فیلم را تماشا کنید، تنها قادر به دیدن نسخه «برش کارگران» (Director’s Cut) خواهید بود که طی سال ۲۰۰۴ از راه رسید. از سوی دیگر بازیگرانی که همگی سری کاملا تراشیده دارند و زبان خشنی که پروپاگاندای دولتی و ظلم را تداعی میکند باعث میشوند تجربهای حقیقتا ترسناک را پشت سر بگذارید. لوکاس جوان مشخصا به فردگرایی قهرمانانه و امکان فرار از چنین فضایی باور داشت، اما در عین حال به تصویرسازی جامعهای مشغول شده که تحت نظارت همگانی است، داروی روانگردان دولتی را مصرف میکند و نیروهای پلیسی چماقبهدست دارد که رویکردی واقعیتر و سیاهتر از خروجی پوپولیستی فرمانروایان خود دارند.
۹۲. پلنگ سیاه (Black Panther)
- کارگردان: رایان کوگلر
- بازیگران: چدویک بوزمن، مایکل بی. جوردن، مارتین فریمن، لتیشا رایت
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- امتیاز آیامدیبی: ۷.۳
با موسیقی متن هیجانانگیزش که توسط کندریک لامار ساخته شده، جهان آیندهنگرانهاش که در تصاحب فرهنگ آفریقایی است و چند بازی کاریزماتیک، پلنگ سیاه را میتوان یک فیلم خوشساخت، سریع و بسیار سرگرمکننده به حساب آورد. بسیاری از ما در حالی از پای فیلم بلند شدیم که دلمان میخواست هرچه سریعتر چدویک بوزمن فقید و لتیشا رایت را در یک فیلم ابرقهرمانی دیگر ببینیم. به لطف آن بخشهای کوتاهی که به واکاندا اختصاص یافته بود نیز چنین فرصتی در فیلم Avengers: Infinity War نصیبمان شد.
۹۱. سولاریس (Solaris)
- کارگردان: استیون سادربرگ
- بازیگران: جرج کلونی، ناتاشا مکالهون، جرمی دیویس
- سال انتشار: ۲۰۰۲
- امتیاز آیامدیبی: ۶.۲
تصورش سخت است که مدیران هالیوودی حتی یک بار توانسته باشند فیلم سولاریس آندری تارکوفسکی، متعلق به سال ۱۹۷۲ میلادی را کامل تماشا کنند، چه برسد به اینکه به استیون سادربرگ اجازه بازسازیاش را بدهند. اما احتمالا حضور جیمز کامرون به عنوان تهیهکننده برخی از موانع پیش روی این اپرای فضایی را از میان برداشته باشد. به عنوان کارگردان، نویسنده، تدوینگر و سینماشناس، ساندربرگ کاری فوقالعاده انجام داده و توانسته همان ظاهر و اندوه دوران شوروی که در فیلم اصلی دیده بودیم را بازنمایی کند، با این حال داستان را به گونهای متفاوت پیش میبرد که البته افکار تارکوفسکی راجع به امکانپذیری شناخت خود و دیگران را فدای هیچچیز نمیکند.
جرج کلونی در این فیلم در حال بررسی یک ایستگاه فضایی آسیبدیده است که به دور سیاره مرموز «سولاریس» میگردد. او سپس میفهمد که یک «ملاقاتی» دارد، یک تجسم دوباره از همسری که از دستش داده است. یا شاید هم تجسمی دوباره از خاطراتش از او که موضوعی کاملا متفاوت است. موسیقی فریبنده و در عین حال ناخوشایند کلیف مارتینز باعث میشود ما در این دوگانگی فکری باوقار باقی بمانیم و مکالهون را به خاطر ساخت چنین اثری در دوران اوج کاری خود تحسین کنیم.
۹۰. حمله به بلوک (Attack the Block)
- کارگران: جو کورنیش
- بازیگران: جان بویگا، جودی ویتاکر، الکس اسماعیل
- سال انتشار: ۲۰۱۱
- امتیاز آیامدیبی: ۶.۶
وقتی نخستین اثر جو کورنیش روی پرده سینما رفت، چندین منتقد بریتانیایی شروع به حمله به فیلمی کردند که آن را اثری بیذوق و متمایل به حمایت از رفتارهای ضد اجتماعی در حاشیههای شهرها میدیدند. آنها این بحث را پیش کشیدند که شخصیتهای اصلی داستان قهرمان نبوده و در اصلی مجرمینی کوچک هستند، خیلی ساده و آشکارا.
اگر منصف باشیم فیلم حمله به بلوک واقعا با یک سکانس خفتگیری خشونتآمیز آغاز میشود و از ما انتظار میرود با بازتر شدن داستان، آن را ببخشیم. اما دقیقا نکته مد نظر کورنیش همین بوده: با قلدرهای چاقو به دست خواندن جوانان، نهتنها ممکن است تمام نسل کنونی را به مجرم تبدیل کنیم، بلکه آینده خودمان را نیز به خطر میاندازیم. به خاطر اینکه کسی چه میداند، شاید یک روز برای مقابله با تهاجم بیگانگان به آنها نیاز داشتیم. بنابراین نظرتان راجع به داستان به ظاهر شلخته و شعارهای جامعهمحور آن هرچه که باشد، توان فنی به نمایش درآمده در این فیلم غیر قابل انکار است.
۸۹. ماجراجوییهای باکارو بانزای در سراسر بعد هشتم (The Adventures of Buckaroo Banzai Across the 8th Dimension)
- کارگردان: دابلیو دی ریشتر
- بازیگران: پیتر ولر، جان لیتگو، الن بارکین
- سال انتشار: ۱۹۸۴
- امتیاز آیامدیبی: ۶.۲
به عنوان اثری که نقطه آغازی برای فرهنگ فراگیر «گیک» (Geek) بود، آن هم سالها پیشتر از اینکه واقعا شکل بگیرد، فیلم بدون دستهبندی ریشتر (کارگردان) نتوانست در دوران سیاه VHS چیزی بیشتر از یک اثر «کالت» باشد. هرچند که باید موفقیتی بزرگتر را تجربه میکرد. پیتر والر نیز که هنوز تبدیل به پلیس آهنی یا همان روبوکاپ نشده بود هم به راحتی در جسم نقش اصلی نشست: یک فیزیکدان، یک ستاره راک، رهبر شوالیههای هنگ کنگ، او در زمان خودش یک ابرقهرمان کمیک بود.
ریشتر سکان هدایت فیلم را با این اعتماد به نفس کامل در دست میگیرد که هیچچیز دیگری در جهان سینما به اندازه داستان او هر لحظه عجیبتر و حیرتانگیزتر نمیشود. بهتر اینکه او سپس دکتر امیلیو لیزاردو شرور با لهجه ایتالیایی میرود که تکتک دیالوگهایش فیلم را جذابتر میکنند. در آخر اینکه هنوز منتظر آن دنبالهای که بعد از تیتراژ پایانی وعده داده میشود هم هستیم.
۸۸. منطقه ۹ (District 9)
- کارگردان: نیل بلومکمپ
- بازیگران: شارلتو کاپلی، جیسون کوپ
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- امتیاز آیامدیبی: ۷.۹
این فیلم آکنده از مضامین جامعهشناختی، یکی از غافلگیرکنندهترین آثار سال ۲۰۰۹ بود. منطقه ۹ جامعهای را متصور میشود که در آن بیگانگان روی زمین و کنار انسانها زندگی میکنند، اما در عین حال مجبور به گذران زندگی در منطقهای نظامی به نام «منطقه ۹» شدهاند. وقتی یک مامور دولتی استخدام میشود تا بیگانگان را از منجلابی که در آن زندگی میکنند به بیرون براند، با برخی از زیستفناوریهای آنها مواجه میشود و در نتیجه، نقطه نظرهایی کاملا متفاوت به دست میآورد. این فیلم که واقعا در محلههای فقیرنشین ژوهانسبورگ ضبط شده، به اکتشاف مضامینی مانند اختلاف طبقاتی و نژادی میپردازد و بسیار عمیقتر از آنچه به نظر میرسد ظاهر میشود.
۸۷. گزارش اقلیت (Minority Report)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: تام کروز، کالین فرل، سامانتا مورتون
- سال انتشار: ۲۰۰۲
- امتیاز آیامدیبی: ۷.۷
در سال ۲۰۰۲ میلادی و زمانی که میشد دیگر فرض را بر این گذاشت که هم استیون اسپیلبرگ و هم تام کروز دوران جوانی را پشت سر گذاشتهاند، فیلم «گزارش اقلیت» از راه رسید – یک فیلم نوآر آیندهنگرانه و تاریک که با اقتباس از داستان فیلیپ کی. دیک، ضربان قلب را بالا میبرد. سال ۲۰۵۴ میلادی است. محققان هنوز حتی قادر به یافتن درمانی برای سرماخوردگی عادی نیز نبودهاند، اما توانستهاند به کمک «پیشجرم»، نرخ قتل را در واشنگتن دیسی به صفر برسانند. پیشجرم یک واحد بهخصوص در پلیس است که به سراغ سه فرد دارای قدرتهای فرامادی میرود تا جنایات را پیشبینی کنند و مجرمان نیز پیش از اینکه کاری اشتباه انجام دهند، دستگیر شوند.
کروز (که یکی از بهترین نقشآفرینیهای خود را در این فیلم داشته) رئیسپلیسی است که به عنوان یکی از آدمکشهای آینده شناسایی میشود. اسپیلبرگ برای کارگردانی فیلم با برخی از بهترین دانشمندان زمان صحبت کرد تا آیندهای قابل پذیرش به تصویر بکشد و یک دهه بعد مشخص شد که او به هدف زده است: اکنون ما اسکنرهای عنبیه چشم و تبلیغات شخصیسازی شده را در گوشه گوشه جهان میبینیم. گزارش اقلیت اما هنوز هم فیلمی ترسناک است.
۸۶. حیات والا (High Life)
- کارگردان: کلیر دنیس
- بازیگران: رابرت پتینسون، ژولیت بینوش
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- امتیاز آیامدیبی: ۵.۹
رابرت پتینسون که از نقطهای به بعد میخواست ایفای نقش در سری فیلمهای گرگومیش (Twilight) را از یاد مردم ببرد، با این فیلم علمی-تخیلی دوستداشتنی، گامی مهم برداشت. کلیر دیویس در نخستین فیلم انگلیسیزبان خود ما را به یک کشتی فضایی شناور در فضا میرود که توسط بازماندگان ماموریتهای قبلی اشغال شده، از جمله محکومینی به مرگ که در ازای تخفیف در مجازات خود، برای بررسی سیاهچالهها داوطلب شده بودند. این احتمالا یکی از معدود فیلمها در نوع خود باشد و به سادگی در لیست بهترین فیلم های علمی تخیلی جهان جای میگیرد.
۸۵. لعنت شده (The Damned)
- کارگردان: جوزف لوزی
- بازیگران: مکدانلد کری، شرلی ان فیلد، الیور رید
- سال انتشار: ۱۹۶۹
- امتیاز آیامدیبی: ۷.۴
یکی از عجیبترین و کمتر دیدهشدهترین فیلمهای حاضر در این لیست، «لعنت شده» است که توسط جوزف لوزی، کارگردان آمریکایی ساخته شد. لعنت شده در مشاهدات خود و بازتابی که از آنها به نمایش میگذارد آنقدرها قدرتمند نیست و در واقع از مزیت دسترسی به فیلمنامهای چفت و بستدار بیبهره بوده، اما احتمالا نامتعارفترین و جالبترین وجه فیلم این باشد که روی تمام بدگمانیهای پسا جنگ جهانی – هستهای، جنسی، اتمی – دست میگذارد و تمام فیلم را تبدیل به آشی غیر قابل پیشبینی، درهمریخته و رواندراماتیک میکند.
الیور رید در یکی از بزرگترین نقشآفرینیهای خود نقشی را برعهده میگیرد که در واقع یک بازنمایی گروتسک از یاغیگری نوجوانی است. او نقش «پادشاه» (King) را بازی میکند، خفتگیری چرمپوش که ناگهان با جامعهای از کودکان جهشیافته روبهرو میشود. این فیلمی پر حادثه و عمیقا عجیب و غریب است.
84. جاذبه آندرومدا (The Andromeda Strain)
- کارگردان: رابرت وایز
- بازیگران: آرتور هیل، جیمز اولسن، دیوید وین
- سال انتشار: ۱۹۷۱
- امتیاز آیامدیبی: ۷.۲
به تمام فیلمهای این ژانر «علمی-تخیلی» گفته میشود، اما بسیار به ندرت پیش میآید که یک فیلم سینمایی به صورت خاص روی بخش «علمی» ماجرا تمرکز کند. این اقتباس تصویری از کتاب پرفروش مایکل کریشتون به سراغ بحرانی میرود که بعد از سقوط یک کاوشگر فضایی به روی زمین رخ میدهد. این کاوشگر حاوی یک ویروس فرازمینی است که در یک آن خون انسان را به پودر تبدیل میکند. خوشبختانه مقامات آمریکایی همین اواخر یک تاسیسات تحقیقاتی مخفی در زیر زمین ساختهاند که به درد چنین مواقعی میخورد. با این حال هیچ راهی ندارد که پژوهشگران بتوانند تهدید را ایزوله کرده و از بین ببرند. ضمن اینکه همیشه میتوان از گزینه خودنابودی استفاده و از گسترش هرچه بیشتر ویروس جلوگیری کرد!
۸۳. فرانکنشتاین (Frankenstein)
- کارگردان: جیمز ویل
- بازیگران: کالین کلایو، بوریس کارلوف، می کلارک
- سال انتشار: 1931
- امتیاز آیامدیبی: 7.8
با خط ابروی پهنش، کله تختش و آثار روی گردنش، موجود عجیب و غریبی که در فیلم استودیوی Universal به نمایش درآمده و داستان مری شلی را بازگویی میکند، یکی از نمادینترین آثار سینمای فانتزی است. با این حال، این انبوه احساسات موجود در چشمان بوریس کارلوف است که فرانکنشتاین را به یک اثر کلاسیک تبدیل کرده و عنصر اضافه انسانیت را در وجود محققی نابغه اما بیاخلاق نشان میدهد که پا را فراتر از حد گذاشته است.
کالین کلایو هم از سوی دیگر یک شخصیت فرانکنشتاین بسیار متقاعدکننده را به تصویر کشیده است. اما در نهایت این ترکیب نیروی ابرانسانی و آسیبپذیری کودکانهای که کارلوف در هیولا پیدا میکند، تجربه تماشای فیلم را حقیقتا تکاندهنده میکند.
۸۲. آنچه در پیش است (Things to Come)
- کارگردان: ویلیام کمرون منزیس
- بازیگران: ریموند مسی، رالف ریچاردسون، ادوارد چپمن
- سال انتشار: ۱۹۳۶
- امتیاز آیامدیبی: 6.6
چه خوب و چه بد، الکساندر کوردا، تهیهکننده این فیلم به اچ. جی. ولز اجازه داد کاملا بر این اقتباس سینمایی حماسی و آیندهنگرانه از رمان خودش کنترل داشته باشد. بنابراین شاهد یکی از معدود مواردی بودیم که یک نویسنده غول دنیای علمی تخیلی میتوانست نسخه سینمایی اثر خودش را در مسیری که صلاح میدید هدایت کند. او پیش از هر چیز در داستان خود خیل عظیم حملات هوایی دشمن در سال ۱۹۴۰ را پیشبینی میکند و سپس به ترسیم چندین دهه کشتار و بیماری میپردازد. تا اینکه بالاخره گونه جدیدی از تکنوکراتهای آرمانشهری از راه میرسند تا بشریت را بار دیگر در مسیر درست قرار دهند، البته به بهای نابودی هرگونه مقاومت.
به لطف هنر و خلاقیت تمام افرادی که در پروژه دخیل بودهاند، تمام فیلمی ظاهری الهامگرفته از جنبش نوگرایی آرت دکو دارد و از سوی دیگر مشخص است که ولز بیشتر از درگیر کردن احساسات مخاطب، به سخنرانی برای او علاقهمند بوده است. قطعیت کامل او نسبت به اینکه علم میتواند فردایی بهتر برای تمام انسانها رقم بزند باعث میشود در واقع شاهد سرنوشتی خستهکننده برای خودمان باشیم. و در تضاد با مقاصد او، این شورشیان مبارزهگر و درمانده هستند که بیش از هر چیز دیگر انسانی جلوه میکنند.
۸۱. اطلس ابر (Cloud Atlas)
- کارگردانان: لانا واچوفسکی، تام تیکور، لیلی واچوفسکی
- بازیگران: تام هنکس، هالی بری، جیم برودبنت، دونا بی، بن ویشا
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- امتیاز آیامدیبی: 7.4
شاید اطلس ابر به هنگام عرضه منتقدان را به دو دسته تقسیم کرده باشد، اما اقتباس خواهران واچوفسکی و همینطور تام تیکور (کارگردان Run Lola Run) از رمان نامزد جایزه بوکر دیوید میچل یکی از جاهطلبانهترین، حماسیترین و هیجانانگیز تجربیات سینمایی سده اخیر به حساب میآید. به عنوان فیلمی متشکل از شش داستان متصل به هم (که ما را از سال ۱۸۴۹ تا ۲۳۲۱ میلادی و از جزایر آرام تا ادینبرگ و سئول نو میبرند) و همینطور اثری که از بازیگران توانمندی همچون تام هنکس و هالی بری برخوردار شده، اطلس ابر از این هراسی ندارد که به صورت همزمان روی اکشن، عشق، کمدی، سفرهای فضایی و مباحثات فلسفی دست بگذارد. نتیجه کار هم اثری نفسگیر است و به شکل معرکهای منحصربهفرد ظاهر میشود.
۸۰. غول آهنی (The Iron Giant)
- کارگردان: برد برد
- صداپیشگان: الی مارینتل، جنیفر آنیستون، وین دیزل
- سال انتشار: ۱۹۹۹
- امتیاز آیامدیبی: 8.1
در زمان پرتاب ماهواره اسپاتنیک در سال ۱۹۵۷ میلادی، یک ربات غولآسای فلزی در منطقه مِین در ایالات متحده سقوط میکند و به شکلی قابل پیشبینی، هرکسی که با او مواجه میشود را به وحشت میاندازد. در حقیقت اما با غولی ازخودگذشته روبهرو هستیم که تنها در صدد جمعآوری بریدههای آهن و محافظت از پسر بچهای که جانش را نجات داده برمیآید.
برای مخاطبان بزرگسال، شاهکار انیمیشنی برد برد در واقع یادآور پارانویای ضدکمونیستی است که در دهه ۱۹۵۰ شکل گرفته بود. برای کودکان هم داستانی جهانشمول از صبوری و اعتماد را داریم. میتوانید جای غول آهنی را با ایتی یا توتورو عوض کنید و باز هم فیلمی یکسان خواهید داشت. شاید صداگذاری ربات برعهده وین دیزل بوده باشد، اما خود غول آهنی داستان موجودی بسیار زیباست که گرچه حرفهای زیادی نزده و کارهای زیادی نمیکند، اما دریایی بیپایان از عواطف را درون خود دارد.
۷۹. میچلها در برابر ماشینها (The Mitchells vs. The Machines)
- کارگردان: مایک ریاندا
- بازیگران: ابی جیکوبسون، دنی مکبراید، مایا رودالف، الیویا کولمن
- سال انتشار: ۲۰۲۱
- امتیاز آیامدیبی: 7.6
اولویا کولمن در این انیمیشن صداپیشگی PAL را برعهده دارد، اک ربات شرور و حسود که کنترل لشگری از رباتها را برعهده گرفته و آنها را موظف به دستگیری تمام انسانها و ارسالشان به فضا میکند. میچلها در برابر ماشینها صداپیشگان خود را به شکلی نبوغآمیز برگزیده است. صدای آرامش بخش و لهجه دوستانه انگلیسی باعث میشود در نوعی حس امنیت دروغین فرو بروید و ناگهان متوجه شوید او یک برنامه کامپیوتر شرور است که میخواهد جهان را در مشت بگیرد. این سمبلی از دغدغههای گستردهتر فیلم است، مثلا آرامش و راحتی انسانها با تکنولوژی و چشمپوشی از خطرات آن.
۷۸. شبح درون پوسته (Ghost in the Shell)
- کارگردان: مامورو اوشی
- صداپیشگان: آتسوکو تاناکا، آکیو اوتسوکا
- سال انتشار: ۱۹۹۵
- امتیاز آیامدیبی: 7.9
سال ۲۰۲۹ میلادی است و بشر به زندگی در جامعهای مشغول شده که توسط یک شبکه الکترونیکی مدیریت میشود. این شبکه زمانی که انسانها لباسی بهخصوص و سایبرنتیک را به تن میکنند (پوسته)، کنترل خودآگاهی آنها را به دست میگیرد (شبح). اما پشت تمام هذیانهای تکنولوژیک و دسیسههای سیاسی، ایدهای ساده به چشم میخورد: اینکه هویت انسان تابعی از خاطره است و بنابراین نمیتواند تفاوتی با یک هارد درایو دیجیتال داشته باشد.
داستان شبح در گوست که فرسنگها آنورتر از یک بازنمایی صرف از نگرانیهای نسل جدید است، شکوه خود را در رازها و پارادوکسها به نمایش میگذارد. این فیلم توسط ژاپنیها ساخته شده، اما به نظر میرسد تمام جهان آن ورژنی از هونگکونگ باشد: پسزمینهای آیندهنگرانه داریم، اما در موسیقی متن میتوان متونی به ژاپنی باستان یافت. کارکترهای اصلی ربات هستند، اما نمیتوانند از برخی وسواسهای انسانی دست بکشند. این یک انیمه عجیب و ظریف است که به شایستگی در لیست بهترین فیلم های علمی تخیلی جای میگیرد.
۷۷. جهان روی سیم (World on a Wire)
- کارگردان: راینر وارنر فسبایندر
- بازیگران: کلاوس لوویتش، باربارا ولنتین، ماشا رابن
- سال انتشار: ۱۹۷۳
- امتیاز آیامدیبی: 7.7
جهان روی سیم، تنها ماجراجویی راینر وارنر فسبایندر در دنیای موج جدید آثار علمی تخیلی بود. نتیجه کار هم یک حماسه بزرگ و گرانمایه است، هرچند که در ابتدا به شکل یک سریال تلویزیونی سه قسمتی به نمایش درآمد. این اقتباس نسبی از رمان علمی تخیلی دنیل اف. گالویه، Simulacron-3 که سال ۱۹۶۴ میلادی چاپ شد، آغازگر همان مسیری است که تقریبا تمام فیلمهایی که مفهوم واقعیتهای متحدالمرکز را دنبال میکنند در پیش میگیرند، فیلمهایی نظیر سرآغاز (Inception)، مرد چمنزن ۲: فراتر از فضای سایبری (Lawnmower Man 2: Beyond the Cyberspace) و موارد مشابه. همین موضوع با موضوعات اقتصاد، خشونت و استایل نیز تکرار شده است. در واقع، منش و وقار اصلیترین عناصری هستند که در این فیلم مییابید.
۷۶. آواتار (Avatar)
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: سم وورتینگتون، زویی سالدانا، سیگورنی ویور
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- امتیاز آیامدیبی: 7.8
جیمز کامرون، کارگردان آواتار میگوید که این فیلم منابع الهام بسیار زیادی داشته، از جنگلهای تارزان گرفته تا تمهایی که در سری جان کارتر به نوشته ادگار رایس برو تصویر میشوند. اما طبق روال همیشه، کامرون تصمیم گرفت اثر خود را بزرگتر و بهتر از هرکس دیگری بسازد. او که ایده آواتار را از زمان ساخت فیلم «تایتانیک» در ذهن داشت، به معنای واقعی کلمه برای پیشرفت تکنولوژی صبر کرد. او میدانست که نیازمند تصویربرداری بسیار پیچیده حرکات بدن و پیادهسازی افکتهایی نوظهور بود تا بتواند سیاره پاندورا و آواتار سرباز زمینی، جیک سالی (با بازی وورتینگتون)، را آنطور که شایسته است نمایش دهد.
نتیجه کار هم حیرتانگیز است، خصوصا اگر فیلم را به صورت سهبعدی تماشا کنید. به همین ترتیب بود که آواتار برای کارگردانی هنری، جلوههای بصری و سینماتوگرافی نامزد اسکار شد و توانست در باکس آفیس به پرفروشترین فیلم تاریخ بدل شود. همین باعث شد کامرون به این فکر بیفتد که شاید باید چندین دنباله نیز برای آن بسازد (در واقع اکنون ۴ آواتار دیگر در دست ساخت است). در غاییترین حالت اما آواتار چیزی فراتر از یک نیروی قدرتمند در باکسآفیس است: این داستانی آشنا راجع به مردی نظامی است که بعد از تعامل با مردمانی صلحدوست، تغییر جبهه میدهد.
۷۵. ظهور (Arrival)
- کارگردان: دنی ویلنوو
- بازیگران: ایمی آدامز، جرمی رنر، فارست ویتاکر
- سال انتشار: ۲۰۱۶
- امتیاز آیامدیبی: 7.9
ظهور به این خاطر سر از لیست بهترین فیلم های علمی تخیلی درآورده است که با مقدار اندکی از بودجه فیلمی مانند آواتار ساخته شده و در عین حال باعث شده دنی ویلنوو بتواند در گذر زمان هنر خود را به اثبات رسانده و سپس به سراغ فیلمهایی مانند Blade Runner 2049 و Dune برود. این فیلم، روشنفکری جذاب کوبریک را با قلب اسپیلبرگ پیوند زده و داستانی ساده اما درگیرکننده از ارتباط، خانواده و نیاز به یافتن زمینی مشترک در مواجهه با بحرانی حقیقی را روایت میکند.
درحالیکه جهان مات و مبهوت باقی مانده که آیا فضاپیمای بیگانه و غولآسایی که بر زمین فرود آمده قرار است نوع بشر را نابود کند یا خیر، زبانشناسی که ایمی آدامز نقش او را بازی میکند در صدد فهمیدن هدفی است که بیگانگان در ذهن دارند. او التماس میکند که رهبران جهان اندکی ترس و خشم کمتر به نمایش گذاشته و در عوض به آرامش و همدلی روی بیاورند.
۷۴. جنگ ستارگان: اپیزود شش – بازگشت جدای (Star Wars: Episode VI – Return of the Jedi)
- کارگردان: ریچارد مارکوند
- بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد، کری فیشر
- سال انتشار: ۱۹۸۳
- امتیاز آیامدیبی: 8.3
همانطور که تمام طرفداران سینهچاک سری جنگ ستارگان نیز به شما خواهند گفت، سهگانه اصلی این فرنچایز مشکلات خاص خود را دارد، اما این باعث نمیشود تجربهای شدیدا سرگرمکننده نباشد. به عنوان مثال میتوان به تصمیم عجیب نویسندگان اشاره کرد که ستاره مرگ را از فیلم اصلی احیا کردند و در عوض به سراغ حملهای تمامعیار به امپراتوری نرفتند. اما کماکان این فیلمی است که حرفهای بسیار برای گفتن دارد: فرار از دست جابا د هوت یکی از بهترین سکانسهای اکشن در زمان خود به حساب میآید، تعقیب و گریز موتورها میان جنگلهای اندور واقعا سرگرمکننده است و اوجگیری سهطرفه داستان در بخشهای پایانی هم باعث میشود سهگانه جنگ ستارگان در اوج شکوه به پایان برسد.
73. پرستیژ (The Prestige)
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: کریستین بیل، هیو جکمن، مایکل کین
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- امتیاز آیامدیبی: 8.5
اواخر سده ۱۸۰۰ میلادی و شهر لندن بهترین پسزمینه ممکن برای داستان پیچیدهی رقابت میان دو شعبدهباز در این فیلم کریستوفر نولان بوده است. عصر ویکتوریایی دورانی بود که برخی از مهمترین کشفهای بشر محقق شدند و با هر کشف علمی جدید، کارهایی غیرممکن، ممکن میشدند. درست مثل جادو.
فیلم پرستیژ یا «حیثیت» که خود یک پازل است با داستان یک قتل شروع میشود و وقایع را در قالب فلشبک روایت میکند. آلفرد بوردرن (کریستین بیل) و رابر انجییر (هیو جکمن) درحالی که هردو جوانانی شعبدهباز هستند، ملاقات میکنند. آنها سالها با انگیزههای رقابتی خود به ربودن اسرار یکدیگر مشغول میشوند، تا اینکه ترفند «جابهجایی انسان» از راه میرسد. انجییر نمیتواند از طرز کار این ترفند سر در بیاورد و درحالی که از حسودی به دیوانگی رسیده، از نیکولا تسلا میخواهد ماشینی برای رقابت با ماشین بوردرن بسازد. اما به چه قیمتی؟ کریستوفر نولان در این فیلم شما را به یک ماجراجویی پرتنش میبرد و با یک پایانبندی معرکه نیز خرگوش را از کلاه بیرون میکشد.
۷۲. مرد آهنی (Iron Man)
- کارگردان: جان فاورو
- بازیگران: رابرت داونی جونیور، گویینث پالترو، جف بریجز
- سال انتشار: ۲۰۰۸
- امتیاز آیامدیبی: 7.9
همهچیز از اینجا شروع شد. ظهور نسل جدیدی از فیلمهای ابرقهرمانی که تحت عنوان جهان سینمایی مارول شناخته میشوند و حالا سالنهای سینما و نمودارهای فروش باکسآفیس را تحت تصرف خود درآوردهاند، آن هم بدون هیچ اثری از کند شدن روند پیشرفت.
در اینجا فیلمی را داریم که در واقع قالبی برای تمام آثار بعدی مارول است: قهرمانان شوخطبع، ابرشرورانی که جهان را تهدید میکنند، سکانسهای اکشن پر زد و خورد، شوخیهای ناگهانی و اندکی اشاره به وجدان اجتماعی. رابرت داونی جونیور در این فیلم لباسی آهنین به تن میکند و میرود که میراثی چند میلیارد دلاری از خود به جای بگذارد.
۷۱. فرار لوگان (Logan’s Run)
- کارگردان: مایکل اندرسون
- بازیگران: مایکل یورک، جنی اگاتر، پیتر استینوف
- سال انتشار: ۱۹۷۶
- امتیاز آیامدیبی: 6.7
این فیلم علمی تخیلی دنیایی را تصویر میکند که در آن زندگی طی ۳۰ سالگی به پایان میرسد و اساسا چشمانداز کلی دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی از آینده را نشان میدهد: جامعهای رو به فنا که به شکل کورکنندهای درخشان، سفید و با ادب است و در عین حال قلبی به سیاهی شب دارد.
مایکل یورک نقش لوگان ۵ را ایفا میکند، مردی شنی که مسئولیت «تجدید حیات» ساکنین را در سن ۳۰ سالگی برعهده دارد. اگرچه شاید حتی نام این فیلم را هم نشنیده باشید، اما فرار لوگان در گذر سالها تبدیل به یک اثر کالت شد و بسیاری استایلها و پسزمینههای آن را میپرستند.
۷۰. عدد پی (π)(�)
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- بازیگران: سین گیلوت، مارک ماگولیس، بن شنکمن، سامیا شعیب
- سال انتشار: ۱۹۹۸
- امتیاز آیامدیبی: 7.3
آیا بشریت میتواند قدرت خدایان باستانی و طبیعت را به دست آورد؟ پی یکی از بیشمار فیلمهایی بود که نقطه نظر خود راجع به این سوال را نمایش داد، اما در عین حال ماهیت آن چیزی که قدرت در نظر میگیریم را دگرگون کرد. ماکسیمیلین کوهن یک تئوریسین و ریاضیدان ساکن نیویورک است که متوجه میشود همهچیز، حتی شانسیترین وقایع داخل طبیعت را میتوان از طریق ریاضی درک کرد.
مکس مخاطبان خود را به فیلمی که سراسر یک تریلر روانشناختی است دعوت میکند. در جریان فیلم، علاقه دارید که حرفش را باور کنید و امیدوارید حق با او باشد، اما هیچوقت نمیتوان به قطعیت کامل دست یافت. مکس از عددی پرده برمیدارد که ظاهرا قدرتمندتر از آن چیزی است که باید باشد. چه موضوع صحبت دستکاری بازار سهام باشد و چه پیدا کردن الگوهایی در متون دینی باستانی، این عدد ظاهرا آنقدر اتفاقی است که باعث میشود زندگی مکس شکلی خطرناک به خود بگیرد. نهتنها مامورین وال استریت او را تهدید میکنند تا حقیقت پشت این عدد ۲۱۶ رقمی را بگوید، بلکه گروهی از تندرویان مذهبی به این باور رسیدهاند که رقم مورد نظر میتواند دوره چهارم صلح مقدس را کلید بزند و خدا درحال ارسال پیامی در فرم اعداد است. این ماجراجویی، بیننده را تا لحظه آخر پای فیلم نگه میدارد و برخلاف آنچه در اکثر بهترین فیلم های علمی تخیلی این فهرست یافت میشود نیازی به نبردهای فضایی و جنگ رباتها نیست.
۶۹. مکعب (Cube)
- کارگردان: وینچنزو ناتالی
- بازیگران: نیکول د بوئر، دیوید هیولت، اندرو میلر
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- امتیاز آیامدیبی: 7.2
با خبر بودن از مرگ خود مفهومی واقعا ترسناک است. اما حتی بدتر این است که بدانید هر لحظه ممکن است کاری کنید که به قیمت جانتان تمام شود و مطمئن نباشید آن کار چیست. درست همانطور که سری فیلمهای «اره» روی «شرکتکنندگانی» تمرکز کردهاند که باید از مجموعهای از چالشهای مختلف جان سالم به در ببرند، فیلم مکعب هم افرادی را نشان میدهد که در هزارتوهایی مکعبشکل گیر افتادهاند. هیچوقت هم نمیتوانند مطمئن باشند که آیا در اتاق بعدی هم زنده میمانند یا خیر.
همینطور که گروهی از زندانیان درون مکعب باهم ملاقات میکنند، تنش هم بیشتر میشود و تلههایی که در ادامه برای آنها کاشته شده هم شکلی مرگبارتر پیدا میکنند. این فیلم در مجموع یک رولر کوستر (احساسی) روانشناختی است که تمام عاشقان بهترین فیلم های علمی تخیلی باید آن را یکبار تماشا کنند.
۶۸. وستورلد (Westworld)
- کارگردان: مایکل کرایتون
- بازیگران: یول برینر، ریچارد بنجامین، جیمز برولین
- سال انتشار: ۱۹۷۳
- امتیاز آیامدیبی: 6.9
احتمالا پیش از اینکه این مقاله را باز کرده باشید هم با داستان مشهور مایکل کرایتون راجع به یک پارک تفریحی آکنده از موجودات رباتیک آشنایی دارید. پارکی که قرار است هیجانانگیزترین رؤیاهای مردم را امکانپذیر کند و در عوض همهچیز اشتباه پیش میرود و رباتها شروع به کشتن بازدیدکنندگان میکنند. وقتی این توصیف کوتاه را میشنویم ناخودآگاه به یاد پارک ژوراسیک میافتیم و جالب است بدانید کرایتون نویسنده کتابی بوده که به منبع اقتباس اثر اسپیلبرگ تبدیل شده است. کرایتون اولین تجارت خود در این زمینه را با وستورلدی به دست آورد که سالها پیش از ژوراسیک پارک ساخته و پخش شد.
۶۷. اسکنرها (Scanners)
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: جنیفر اونیل، استیون لک، پاتریک مکگوهان
- سال انتشار: ۱۹۸۱
- امتیاز آیامدیبی: 6.7
اسکنرها ایده اسلحهسازی انسانها را برداشته و یک گام فراتر برده است: تجهیز ابرانسانها به اسلحه. سپس فیلم به معرفی مفهوم «اسکنرها» مشغول میشود، انسانهایی که از قابلیتهای تلهپاتیک برخوردار هستند و از سوی دیگر گروهی به نام ConSec میخواهد آنها را برای مقاصد نظامی تولید کند. اگرچه فیلم از لحظات عجیبی از حالات عجیب چهرهها و مسابقات خیره شدن به یکدیگر رنج میبرد، اما اخلاقیاتی که در لایه زیرین مورد توجه قرار گرفتهاند و همینطور خود داستان باعث میشوند در نهایت تجربهای بسیار روانشناختی و تاثیرگذار به دست آورید. حتی از جایی به بعد پرسش ارزش خانواده هم مطرح میشود و اینکه آیا تنها یک نفر میتواند ارزشمندتر از اکثریت باشد یا خیر.
۶۶. یادآوری کامل (Total Recall)
- کارگردان: پل ورهوفن
- بازیگران: آرنولد شوارتزنگر، ریچلتیکوتین، شارون استون
- سال انتشار: ۱۹۹۰
- امتیاز آیامدیبی: 7.5
بهترین فیلم های علمی تخیلی بیشتر به خاطر سلاحهای لیزری و نبردهای فضایی حماسی بر فراز سیارهها شناخته میشوند، اما در عین حال میتوانند به تغییر دادن ذهنیتهای ما مشهور شده باشند. یادآوری کامل دقیقا دست به چنین کاری میزند. چه میشود اگر آینده جای چندان خوبی نباشد؟ چه میشود اگر افرادی که قدرت را در دست دارند شما را وارد به گذران زندگیهایی کنند که متعلق به خودتان نیست؟ در یادآوری کامل (با بازی آرنولد شوارتزنگر)، به چنین سوالات آزاردهندهای پاسخ داده میشود و از سوی دیگر پل ورهوفن اثر خود را بیش از حد جدی نگرفته است. چه صحبت از یک تعقیب و گریز پرتنش باشد و چه لطیفهای که در زمان درست گفته میشود، یادآوری کامل در تمام حوزهها موفق و سرگرمکننده ظاهر میشود.
۶۵. عطش مبارزه: اشتعال (The Hunger Games: Catching Fire)
- کارگردان: فرانسیس لارنس
- بازیگران: جنیفر لارنس، جاش هاچرسون، لیام همسورث، وودی هرلسن
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- امتیاز آیامدیبی: 7.5
دومین فیلم در مجموعهفیلم «عطش مبارزه» یا «نبردهای گرسنگی»، کتنیس اوردین، شخصیت اصلی را در حالی نشان میدهد که از دستگاه پیرنگ یا همان «بازیها» فاصله گرفته و در عوض پا به نقاط گوناگون جهان پنم میگذارد. تمام سری عطش مبارزه تاثیری شگرف روی محبوبیت ژانر علمی تخیلی و پادآرمانشهری مدرن گذاشته و پرده آخر اشتعال نیز همان لحظهای را رقم میزند که مخاطب میفهمد بالاخره ماجرا از چه قرار است و اتفاقاتی حتی عظیمتر در پسزمینه رخ میدهند. عطش مبارزه با نمایش تکنولوژیهای پیشرفته و موجوداتی که به صورت ژنتیکی دستکاری شدهاند طعنهای به ژانر علمی تخیلی نیز میزند و بنابراین فقط یک اکشن خالص نیست.
۶۴. شهر تاریک (Dark City)
- کارگردان: الکس پرویاس
- بازیگران: روفوس سوئل، کیفر ساترلند، جنیفر کانلی
- سال انتشار: ۱۹۹۸
- امتیاز آیامدیبی: 7.6
شهر تاریک نگاهی منحصر به فرد به داستان تهاجم بیگانگان میاندازد و در واقع آزمایشهایی پیچیدهتر از کاری مانند ارسال یک کاوشگر به فضا را به نمایش درمیآورد. درست مثل بسیاری دیگر از آثار لیست بهترین فیلم های علمی تخیلی، شهر تاریک هم حافظه و ادراک شخصیت اصلی داستان را به بازی میگیرد و هم مخاطب را. این فیلم اکنون یکی از مهمترین آثار در ژانر خود به حساب میآید چرا که بسیاری از عناصر علمی تخیلی را به صورت یکجا ارائه میکند: بیگانگان، تواناییهای ذهنی فرابشری و واقعیتهای دگرگون شده تنها برخی از این عناصر هستند. درحالیکه تنها یک سال پیشتر از ماتریکس عرضه شده بود، شهر تاریک حداقل از منظر ظاهری تاثیر زیادی روی فیلم ماتریکس گذاشت و حتی بسیاری از محیطهای طراحی شده برای آن، مستقیما و بدون هیچ تغییر در ماتریکس هم استفاده شدند.
۶۳. سفر به ماه (A Trip to the Moon)
- کارگردان: ژرژ ملییس
- بازیگران: جرج ملییس، بلوئت برنون، فرانکویس لالمنت
- سال انتشار: ۱۹۰۲
- امتیاز آیامدیبی: 8.3
ژرژ ملییس فیلمی بسیار نمادین و تاریخساز ساخت که اساسا ژانر علمی تخیلی را برای اولین بار روی پرده نقرهای آورد. در این فیلم بدنههای کیهانی به شکل شخصیتهایی عجیب و غریب ظاهر میشوند و تجربه تماشای فیلم درست مثل خواب دیدن است. «سفر به ماه» چند دهه زودتر پیشبینی کرد که انسان بالاخره یک روز روی ماه قدم میگذارد و باید در نظر داشت که آن موقع حتی هواپیما هم هنوز اختراع نشده بود. اگرچه با استانداردهای امروزی فیلم سفر به ماه بیش از حد ساده جلوه میکند، اما مخاطبان در سال ۱۹۰۲ میلادی از جلوههای ویژه فیلم شوکه شده بودند.
۶۲. عصر جدید (Modern Times)
- کارگردان: چارلی چاپلین
- بازیگران: چارلی چاپلین، پولت گادرد، هنری برگمن
- سال انتشار: ۱۹۳۶
- امتیاز آیامدیبی: 8.5
عصر جدید قرار بود به اولین اثر غیرصامت چارلی چاپلین تبدیل شود، اما در نهایت به آخرین اثر صامت او تبدیل شد. دیدن فیلمی که توسط چارلی چاپلین ساخته شده در لیست بهترین فیلم های علمی تخیلی شاید اندکی عجیب به نظر برسد، اما عصر جدید روی مفاهیمی دست میگذارد که در هسته این ژانر دیده میشوند. شخصیت اصلی داستان به سختی میتواند با کارهای کارخانهای مدرن همگام بماند و برای مثال میتوان به یک دستگاه غذاخوری خودکار و چرخدندههای بزرگ برای حمل کارگران، اشاره کرد. این ترس از تغییرات فناورانه و پیشرفتهای علمی، چیزی است که در بیشتر فیلمهای این فهرست خواهید دید.
۶۱. جنگ دنیاها (The War of the Worlds)
- کارگردان: بایرون هاسکین
- بازیگران: ژن بری، ان رابینسون، سدریک هاردویک
- سال انتشار: ۱۹۵۳
- امتیاز آیامدیبی: 7.0
جنگ دنیاها که احتمالا یکی از معروفترین آثار در لیست بهترین فیلم های علمی تخیلی ما باشد، به سراغ خاطرات جنگ جهانی دوم رفت و داستانی راجع به یک نیرو فرازمینی را روایت کرد که از سیارهای دوردست به زمین حمله میکند. این فیلم بیگانگان را به عنوان مردمانی پیشرفته معرفی میکند که در تعاملات خود با نژاد انسان، به شکل بیرحمانهای مرگبار ظاهر میشوند. این فیلم همچنین با نمایش اینکه پیشرفتهترین سلاحهای بشر در برابر مهاجمین بیاثر است، ترس را به لایهای عمیقتر میبرد.
۶۰. ویدئودروم (Videodrome)
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: جیمز وودز، دبی هری، لالی کادو
- سال انتشار: ۱۹۸۳
- امتیاز آیامدیبی: 7.2
با ارسال پیامی قدرتمند راجع به خشونت و جنسیتزدگی در رسانه، ویدیودروم مرز میان ژانرهای علمی تخیلی و وحشت را کنار زده و اثری کاملا متمایز پیش روی چشمان شما میگذارد. این فیلم داستان راجع به اتکای جامعه بر تلویزیون را روایت میکند و میبینیم که یک انسان عادی را به درون مجموعهای از وضعیتهای ترسناک میکشد. استفاده از تکنولوژی تخیلی برای مخابره تصاویر و ایجاد توهمات در ذهن بینندگان، ویدیودروم را به قلمروی بهترین فیلم های علمی تخیلی جهان میبرد.
۵۹. چشمه (The Fountain)
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- بازیگران: هیو جکمن، ریچل وایس
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- امتیاز آیامدیبی: 7.2
فیلم چشمه به سراغ زمان، فضا و موضوعات و درونمایههای مختلف میرود و در نهایت به شکل معجزهآسایی تمام آنها را به یکدیگر پیوند میزند. اگرچه اساسا با داستانی عاشقانه روبهرو هستیم، اما چشمه با روایت داستانی راجع به فضانوردی تنها که برای کاشت دوباره درختی مقدس به سفر میرود، به راحتی جای خود را در لیست بهترین فیلم های علمی تخیلی مییابد. علاوه بر صحنههای آیندهنگرانه، این فیلم به نمایش احتمال ارتباطات معنوی در طول عمرهای مختلف پرداخته و این نظریه را طرح میکند که عشق حقیقتا جاودانه است
۵۸. فارنهایت ۴۵۱ (Fahrenheit 451)
- کارگردان: فرانسوا تروفو
- بازیگران: اسکار ورنر، جولی کریستی، سریل کیوزک
- سال انتشار: ۱۹۶۶
- امتیاز آیامدیبی: 7.2
اگرچه تا پیش از این هم بسیاری فیلم پادآرمانشهری دیگر داشتیم، اما فارنهایت ۴۵۱ رویکردی کاملا منحصر به فرد در پیش گرفت و به ایده شرکت در سیستمی آموزشی که همهچیز را به شکلی سنتی و از طریق کلمات آموزش میدهد، حمله کرد. این فیلم بنابر رمانی با همین نام ساخته شده که هشدار میدهد پیشرفتها و شکلهای جدید یادگیری و سرگرمی، ذهن را به اندازه کتابها درگیر نمیکنند.
۵۸. گودزیلا (Godzilla)
- کارگردان: ایشیرو هوندا
- بازیگران: آکیرا تاکارادا
- سال انتشار: ۱۹۵۴
- امتیاز آیامدیبی: 7.5
میتوان با قطعیت بحث کرد که هیچ فیلمی به اندازه گودزیلا روی آثاری که بر یک هیولا تمرکز میکنند اثرگذار نبوده است. با یادآوری خاطره نهچندان دور بمباران اتمی ژاپن و وحشتی که با خود به همراه آورد، گودزیلا در واقع قرار بود همان ترس را در فرمی متفاوت به نمایش بکشد. این فیلم در واقع پدربزرگ گستره وسیعی از فیلمهای علمی تخیلی و ترسناک بعد خود است که به آنها فیلم Kaiju گفته میشود. این ژانر اگرچه به اندازه سابق محبوب نیست، اما همچنان گاهی توجهها را به خود جلب میکند. از آخرین مثالهای این ژانر هم میتوان به فیلمهای Pacific Rim و Cloverfield اشاره کرد.
۵۷. عنصر پنجم (The Fifth Element)
- کارگردان: لوک بسون
- بازیگران: بروس ویلیس، گری اولدمن، میلا یوویچ
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- امتیاز آیامدیبی: 7.6
عنصر پنجم گستره وسیعی از عناصر بهظاهر نامرتبط مانند حمله به فضا، یک خواننده اپرا آبیپوست، اتومبیلهای پرنده، بازیابی سلولی و انبوهی موضوع دیگر را در خود جای داده است و بنابراین هرطور که شده راه خود را به لیست بهترین فیلم های علمی تخیلی باز میکند. اینکه این عناصر چقدر پیوستگی دارد یا خیر یک بحث جداگانه است، اما در هر صورت عنصر پنجم روی بینندگان خود اثری همیشگی میگذارد. در دههای که عاری از یک اپرای فضایی درست و حسابی بود، این فیلم به بینندگان یادآوری کرد که هنوز چنین ژانری وجود دارد و بعد از دو سال هم باعث شد Star Wars دوباره به میدان بازگردد.
۵۶. هنگام برخورد جهانها (When Worlds Collide)
- کارگردان: رودالف میت
- بازیگران: ریچارد در، باربارا باش، پیتر هنسن
- سال انتشار: ۱۹۵۱
- امتیاز آیامدیبی: 6.6
به عنوان اثری علمی تخیلی که طعنهای به ژانر «بحران» میزند، هنگام برخورد جهانها بشریت را در حالی نشان میدهد که به سختی میتواند از نابودی قریبالوقوع خود جان سالم به در ببرد. با استفاده هوشمندانه از تکنولوژی نهچندان پیشرفته جلوههای ویژه طی دهه ۱۹۵۰ میلادی، سازندگان فیلم توانستهاند توهم پرواز یک موشک از زمین به سمت سیارهای جدید را به وجود آورند. فیلم به مشکلاتی میپردازد که اگر تنها چند نفر از کره زمین زنده بمانند رخ خواهد داد: مثلا تصمیمگیری راجع به اینکه چه کسی باید زنده بماند و چه کسی نه، و این اینکه دو گروه چه واکنشی به سرنوشت خود نشان خواهند داد.
۵۵. تماس (Contact)
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: جودی فاستر، متیو مککانهی، جیمز وودز
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- امتیاز آیامدیبی: 7.5
آیا در جهان بیرون از کره خاکی هیچ شکلی از حیات وجود دارد؟ اگر بتوانیم چنین حیاتی را بیابیم، چه تفاوتی در نقطه نظر ما راجع به خودمان ایجاد میکند؟ این سوالات را میتوان در قلب فیلم تماس یافت، اثری علمی تخیلی که میخواهد به شکلی واقعگرایانه واکنش انسانها به تنها نبودن در جهان هستی را نشان دهد. اگرچه تعامل با موجودات بیگانه تنها چند دقیقه از مجموع داستان را به خود اختصاص داده، اما داریم راجع به اثری مهم در جهان بهترین فیلم های علمی تخیلی صحبت میکنیم که اثر وجود بیگانگان بر فلسفه، مذهب و سرنوشت کلیتر بشریت بررسی کرده است.
۵۴. لبه آینده (Edge of Tomorrow)
- کارگردان: داگ لیمان
- بازیگران: تام کروز، امیلی بلانت، بیل پاکستون
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- امتیاز آیامدیبی: 7.9
«زندگی کن، بمیر، تکرار کن» صرفا نامی نبود که تام کروز بعد از نقشآفرینی در این فیلم به دست آورد، بلکه از اساس شعار لبه آینده بود. این فیلم جنگی در آینده را به نمایش درمیآورد که میان بشر و مهاجمین فضایی رخ میدهد و یکی از بهترین فیلمهای الهام گرفته از بازیهای کامپیوتری تلقی میشود، هرچند که هیچ منبع اقتباس مشخصی در دنیای بازیها ندارد. با این حال ویژگیهای معمول بازیهای ویدیویی را میتوان در فیلم دید، مثلا ریست شدن بیپایان و صحنههای مرگی که انگار از دل بازیهای تیراندازی اولشخص بیرون کشیده شدهاند. لبه آینده حداقل برای گیمرها جزو بهترین فیلم های علمی تخیلی جهان به حساب میآید.
۵۳. او (Her)
- کارگردان: اسپایک جونز
- بازیگران: واکین فینیکس، امی آدامز، اولیویا وایلد
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- امتیاز آیامدیبی: 8.0
اسپایک جونز در دوران فعالیت خود دست به کارهای عجیب زیادی زده و فیلم Her هم احتمالا اوج کارنامه کاری او باشد. حتی زمانی که خودش برای مدتی کوتاه در فیلم ایفای نقش کرده و صداگذاری موجودی بددهن در یک بازی ویدیویی را برعهده میگیرد هم باید متوجه میشدیم که Her جایگاهی خاص در دنیای عظیم فیلمهای علمی تخیلی دارد. البته که موضوع به همین محدود نمیشود و فیلم او در اصل راجع به کاراکتر درونگرا و قلبشکسته واکین فینیکس است که عاشق صدایی در ذهن خودش میشود. فیلمی غمانگیز و دوستداشتنی که آیندهای ترسناک را برای نوع بشر و عاشقان ترسیم میکند.
52. برزیل (Brazil)
- کارگردان: تری گیلیام
- بازیگران: رابرت دنیرو، جاناتان پرایس، کاترین هلموند
- سال انتشار: ۱۹۸۵
- امتیاز آیامدیبی: 7.9
تری گیلیام محیطهای رایج اداری را برداشته و آن را تبدیل به فضایی بسیار عجیب و درگیرکننده برای ذهن کرده که تا همین امروز هم یکی از نامتعارفترین تصویرسازیهای جهان سینمای هالیوود به حساب میآید. در واقع این فیلم آنقدر عجیب است که اصلا قرار نبود وجود خارجی داشته باشد و داستانهای افسانهای موانع موجود بر سر راه تیم تولید آن هنوز هم به گوش میرسند. این فیلمی محیطی سوررئال دارد و وضعیتهای عجیبی را برای شخصیت اصلی (با بازی جاناتان پرایس) رقم میزند. از سوی دیگر مایکل کیمن مسئولیت تولید موسیقی متنی را برعهده داشته که مثل کرمی در گوش مخاطب میماند. در مجموع برزیل که در زمان خودش به اندازه کافی تحسین نشد اکنون از بهترین آثار کلاسیک ژانر علمی تخیلی به حساب میآید.
۵۱. آغازگر (Primer)
- کارگردان: شین کاروث
- بازیگران: شین کاروث، دیوید سالیوان
- سال انتشار: ۲۰۰۴
- امتیاز آیامدیبی: 6.8
این یکی از متفاوتترین آثار در لیست بهترین فیلم های علمی تخیلی ما است که داستان دو کارآفرین را با علم و تخیل پیوند میزند. نکته جالب درباره آغازگر این است که برای مخاطبان صبر نمیکند و انتظار دارد تماشاچی خودش محاسبات ذهنی را همراه با شخصیتهای اصلی که حالا تبدیل به مسافران زمان شدهاند پشت سر بگذارد. این دو مسافر به انبوهی احتمالات مختلف سرک میکشند و وارد حلقههای گوناگون میشوند. به این ترتیب ضربآهنگ فیلم واقعا بالا است. خبر خوب اینکه اگر احساس کردید نمیتوانید داستان را با تنها یک بار تماشا متوجه شوید، شین کاروث مدت زمان فیلم را بهگونهای تنظیم کرده که میتوان چندین بار به تماشای آن نشست. در واقع اصلا تماشاگران به تماشای چندین باره فیلم دعوت میشوند.
۵۰. پرتقال کوکی (A Clockwork Orange)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: مالکوم مکداول، پاتریک مگی، میریام کارلین
- سال انتشار: ۱۹۷۱
- امتیاز آیامدیبی: 8.3
استنلی کوبریک با اقتباس کتابی به همین نام که در سال ۱۹۶۲ و توسط آنتونی برگس منتشر شده بود، مخاطبان خود را به سفری خشونتبار دعوت کرد. این فیلم لندنی پادآرمانشهری را در آینده نزدیک تصویر میکند و بر یک نوجوان جامعهگریز و روانآشفته به نام الکس متمرکز است که بعد از گذراندن دورانی طولانی از بزهکاری جوانی، دستگیر و بعدا به شکل ترسناکی اصلاح و «درمان» میشود. ترکیب داستان تکاندهنده الکس با شیوه کارگردانی واقعا منحصر به فرد کوبریک به بیننده اجازه میدهد که شخصیت اصلی را هم محصول جامعهای خراب به حساب آورند و هم نقشی که او شخصا در این سرنوشت داشته را نادیده گیرند. الکس در سراسر فیلم دست به کارهایی وحشتناک میزند، اما برهه اطلاح او نیز به همان اندازه ترسناک است و «درمان» شدنش هم قرار نیست پایانی خودش رقم بزند. پرتقالکوکی مثل تمام فیلمهای معرکه دیگر برای مدتی طولانی در ذهن شما باقی میماند.
۴۹. بازیهای جنگی (WarGames)
- کارگردان: جان بدهام
- بازیگران: متیو برودریک، الای شیدی، دابنی کلمن
- سال انتشار: ۱۹۸۳
- امتیاز آیامدیبی: 7.1
همه دانشآموزان دبیرستانی در سراسر جهان حداقل یکبار با خود آرزو میکنند که میتوانستند سیستمهای کامپیوتری را هک و نمرههای خودشان را اصلاح کنند. فیلم بازیهای جنگی دقیقا به همین موضوع میپردازد و دیوید لایتمن را در حال تلاش برای تغییر نمرههایش نشان میدهد. اما چرا کار را به همین محدود کنیم؟ دیوید تصمیم میگیرد که دلش چند بازی کامپیوتری هم میخواهد، اما بعد با چیزی نامتعارف برخورد میکند. او به کامپیوتری متصل میشود که هیچ پاسخی نمیدهد و اساسا رفتاری مشابه یک کامپیوتر نرمال ندارد. اما کالکشن بازیهای موجود در آن واقعا تحسینبرانگیز است. اما بعد مشخص میشود که اینها اصلا بازی کامپیوتری نیستند و حقیقتی دیوانهوار را راجع به جهان برملا میکنند. بازیهای جنگی در نهایت فانتزی تمام نوجوانان را برداشته و آن را تبدیل به یک کابوس میکند.
48. کلبهای در جنگل (The Cabin in the Woods)
- کارگردان: درو گودارد
- بازیگران: کریس همسورث، کریستن کانلی، جسی ویلیامیز
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- امتیاز آیامدیبی: 7.0
مهمترین نکته جذاب راجع به پیوند زدن ژانرهای علمی تخیلی و وحشت این است که دیگر صرفا به حس تعلیق و موجودات دهشتناک محدود نمیشوید. در ژانر علمی تخیلی، وقایع ترسناکی که در فیلم رخ میدهند را میتوان تشریح، دستکاری و یا به کمک شخصیتهای منفی، کنترل کرد. این یکی از ترسناکترین و در عین حال هیجانانگیزترین نکات مربوط به فیلم کلبهای در جنگل است. درو گودارد به دنبال خلق اثری آکنده از تعلیق، طنز و وحشت بوده و در تمام سطوح نیز به موفقیت رسیده. هر دو کاراکتر اصلی داستان و مخاطبان پی میبرند که در این فیلم قرار نیست صرفا شبی وحشتناک را پشت سر بگذارند، بلکه همهچیز توسط شخصی ناشناس کنترل میشود و پورتاگونیستهای داستان هم موش آزمایشگاهی او به حساب میآیند. این فیلم صرفا راجع به حمله شیاطین را قاتلی سریالی نیست، این فیلم راجع به شرارت قدرتیافتهای است که در اعماق ذهن انسان قرار دارد.
۴۷. گرانش (Gravity)
- کارگردان: آلفونسو کوارون
- بازیگران: جرج کلونی، ساندرا بولاک
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- امتیاز آیامدیبی: 7.7
کاملا منطقی است که تصور کنیم هیچکدام از ما قرار نیست شانسی برای سفر کردن به فضا داشته باشیم. شاید شرکتهایی مانند اسپیس ایکس و ویرجین گلکتیک در تلاش باشند تا سفرهای توریستی به فضا را مهیا کنند، اما تمام تلاشهای آنها به اندازه یک دقیقه ماجراجویی فضایی همراه با جرج کلونی نمیارزد. بنابراین خدا را شکر میکنیم که آلفونسو کوارون فیلم گرانش را ساخت تا اجازه دهد احساس رها شدن در مدار پایینی زمین، آن هم درحالی که مخازن اکسیژن رو به پایان هستند را تجربه کنیم. نتیجه کار هم یکی از جذابترین و نفسگیرترین فیلمهای عصر مدرن است که به تمام کارگردان آثار علمی تخیلی میگوید یا بازی در زمین آلفونسو کوارون را جدی بگیرند یا اصلا فیلمسازی را کنار بگذارند.
46. ماشین زمان (The Time Machine)
- کارگردان: جرج پل
- بازیگران: راد تیلور، ایوت میمیو، آلن یانگ
- سال انتشار: ۱۹۶۰
- امتیاز آیامدیبی: 7.5
این فیلم هم مثل خیلی دیگر از بهترین فیلم های علمی تخیلی این لیست بر اساس رمانی معروف (اما ناتمام در آن زمان) به قلم اچ. جی. ولز ساخته شده است. جرج پل در این فیلم شخص جرج ولز (با بازی راد تیلور) را با استفاده از ماشین زمان به آینده میفرستند. در ابتدا ولز تصور میکند که از یک آرمانشهر آیندهنگرانه سر در آورده است، اما به مرور متوجه میشود اوضاع آنقدرها که به نظر میرسد آرام نیست. جرج پل برای نمایش حیات و شادابی در جهانی که در ذهن داشت از یک افکت تایملپس نبوغآمیز استفاده کرد و به خاطر همان هم جایزه بهترین جلوههای ویژه را در مراسم اسکار به دست آورد.
۴۵. بیسکویت سبز (Soylent Green)
- کارگردان: ریچارد فلایشر
- بازیگران: چارلتون هستون، لی تیلور-یانگ، ادوارد جی. رابینسون
- سال انتشار: ۱۹۷۳
- امتیاز آیامدیبی: 7.0
بیسکوییت سبز داستانهای رایج مربوط به پادآرمانشهرها را برداشته و اساسا واژگون میکند. بنابراین به جای اینکه داستانی راجع به این داشتیم باشیم که چطور جهان به پادآرمانشهر تبدیل شد یا چطور جامعه فرو پاشید، همهچیز راجع به نتایج حاصل از شکستهای ما است. شرکت Soylent Company در قدرت است و تنها منبع تامین غذا برای جمعیتی بیشمار به حساب میآید. محصول آنها نیز بیسکوییت سبز است، یک مکمل بسیار انرژی و بسیار مغذی. غذا و سرپناه داشتن نیز سمبل ثروت در این فیلم به حساب میآید که تصویری جدید از قرن بیست و یکم در ذهن ترسیم میکند.
چارلتون هستون در نقش فرانک تورن ظاهر میشود که میخواهد معمای یک قتل را حل کند و ناگهان حقایق پشت بیسکوییت سبز برملا میشوند. کارآگاهی که در صدد یافتن حقیقت است، به شکاری در یک برنامه بسیار بزرگتر و شرورانهتر تبدیل میشود. بنابراین همینطور که بیشتر به تماشای فیلم مینشینید، مشخص میشود بیسکوییت سبز مضامینی فراتر از فقر و جنایت را پوشش میدهد و میپرسد برای حصول اطمینان از بقای انسانها حاضر به انجام چه کارهایی هستیم؟
۴۴. سیاره شگفتانگیز (Fantastic Planet)
- کارگردان: رنه لالوکس
- صداپیشگان: اریک بوگین، جنیفر دریک
- سال انتشار: ۱۹۷۳
- امتیاز آیامدیبی: 7.7
سیاره شگفتانگیز نشان میدهد که چه میشود وقتی انسانی متمدن سعی میکند انسانی وحشی را آرام و رام کند، میتوانید آن را تمثیلی از استعمارگرایی در نظر بگیرید. اما آنچه سیاره شگفتانگیز را به یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی تاریخ تبدیل میکند داستان نیست، بلکه خلاقیت و تصویرسازیهای تیم لالوکس است که کارهای رولاند تیپور، هنرمند سرشناس سوررئالیست را هم شامل میشود. جهانی که شخصیتها در آن زندگی میکند واقعا اعجابآور است: دایناسورها سر به سر بیگانگانگی چند پا میگذارند و مجسمههای انساننمای بدون سر به ناگاه جان میگیرند. این فیلم به شکل معرکهای نشاندهنده افکار و ذهنیتهای زمان خود است و در عین حال همچنان شادابی خود را حفظ کرده و تجربهای متفاوت رقم میزند.
۴۳. بیصدا دویدن (Silent Running)
- کارگردان: داگلاس ترامبول
- بازیگران: بروس درن، کلیف پاتس، ران ریفکین
- سال انتشار: ۱۹۷۲
- امتیاز آیامدیبی: 6.6
ترامبول پیشتر دانش و تجربه خود در زمینه جلوههای ویژه را به فیلمهایی انقلابی از قبیل «ادیسه فضایی» آورده بوده، اما بیصدا دویدن (که گویی جد انیمیشن وال-ای است و داستان مواجهه بشر با نابودی منابع طبیعی را نشان میدهد) به او اجازه داده در نقش کارگردان کنترلی کامل بر همهچیز داشته باشد. بروس درن نقش فریمن لاول را بازی میکند، یکی از اعضای خدمهای در یک فضاپیمای گلخانهای که برخی از آخرین گیاهان زمین نابود شده را در خود دارد. اما وقتی به کشتی فرمان داده میشود که گیاهان را نابود کرده و بازگردد، لاول از این کار سر باز زده و به کمک سه ربات دستیار دوستداشتنی، از آنها محافظت میکند. این یک فیلم دراماتیک، بیسر و صدا و عمیق است که نسبت به بیفکریهای بشریت هشدار میدهد.
۴۲. برفشکن (Snowpiercer)
- کارگردان: بونگ جون-هو
- بازیگران: کریس ایوانز، تیلدا سویینتون، سانگ کانگ-هو
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- امتیاز آیامدیبی: 7.1
برفشکن فیلمی بود که پای بونگ جون-هو، فیلمساز شهیر کرهای را به سینمای غرب باز و بعدا کاری کرد اسکار بهترین فیلم را به خاطر Parasite بهدست آورد. این فیلمی شامل مضامین تاریک و تصویرسازیهایی عجیب است که داستان قطاری به نام «برفشکن» را روایت میکند. این قطعا میزان آخرین انسانهای بازمانده روی زمین است، بعد از آزمایشهایی ناموفقیتآمیز روی تغییرات اقلیمی که یخزدگی تمام کره زمین را به همراه داشتند. در این قطار اما به شکلی یکسان با انسانها برخورد نمیشود و آنهایی که در کوپههای انتهایی حضور دارند، زندگی در فقر و گرسنگی را تجربه میکنند. اما یک روز ساکنین کوپههای انتهایی تصمیم به مقابله با سیستم گرفته و راه خود را به کوپههای بعدی باز میکنند. فیلم برفشکن به شکل غافلگیرکنندهای خشونتبار از آب درآمده است و از طرف دیگر نشان میدهد که کریس ایوانز توانایی بازیگری قابل توجهی در جایی بیرون از دنیای قهرمانان مارول دارد.
41. ورطه (The Abyss)
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: اد هریس، مری الیزابت ماسترانتونیو، مایکل بین
- سال انتشار: ۱۹۸۹
- امتیاز آیامدیبی: 7.5
اکثر فیلمهای علمی تخیلی در کهکشانها به دنبال نشانههایی از حیات میگردند. اما اگر به دنبال چیزی متفاوت میگردید، جیمز کامرون مدتها قبل به یک ژرفای سیاه دیگر چشم دوخته و به سراغ اعماق اقیانوسها رفته. با موجودات زیراقیانوسی منحصر به فردش (که با پیشرفتهترین تکنولوژی جلوههای ویژه آن زمان طراحی شدند و هنوز هم شمایل خوبی دارند) و حس اکتشاف در اعماق اقیانوسی مشابه با داستان ژول ورن، فیلم ورطه کاملا متمایز از اکثر آثار علمی تخیلی و فضایی ظاهر میشود. در قلب داستان تیمی از غواصان حرفهای را داریم که استخدام شدهاند تا به دنبال زیردریایی اتمی گمشده باشند، اما در نهایت چیزی بهمراتب شگفتانگیزتر کشف میکنند.
عشق کامرون به غواصی و در حالت کلیتر محیط زیست، کاملا در این فیلم مشهود است و مشخصا او در بستری را فراهم کرد تا تصویرسازیهای تایتانیک در میانه دریا و همینطور سیاره زیبای پاندورا در آواتار را رقم زدند. حالا نیز قرار است در نسخه دنباله آواتار شاهد اقیانوسهای پاندورا باشیم. در نهایت باید گفت که ورطه نتوانست به فروش خیرهکننده برخی دیگر از آثار کامرون در باکسآفیس دست پیدا کند اما در هر صورت میارزد که خودتان را در آن غرق کنید.
۴۰. فرزندان انسان (Children of Men)
- کارگردان: آلفونسو کوارون
- بازیگران: کلیف اوون، جولیان مور، کلر هوپ آشیتی
- سال انتشار: ۲۰۰۴
- امتیاز آیامدیبی: 7.9
تردیدی نداریم که هنگام تماشای فیلم «فرزندان انسان» با قلبی دردمند به تمام اثر چشم دوخته و از خود میپرسید که آیا چنین آیندهای در اختیار نوع بشر است؟ در واقع این چشمانداز کابوسوارانه از سرنوشت بشریت آنقدر طبیعی و قابل درک جلوه میکند که گویی همین حالا خیلی به آن نزدیک شدهایم.
آلفونسو کوارون در این اقتباس از زمان پی. دی. جیمز به سراغاثری ترسناک و اجتماعی-سیاسی رفته و اکشنی آنقدر پر زد و خورد و جذاب خلق کرده که جیسون بورن از خودش خجالتزده میشود. اما چه چیزی فرزندان انسان را به یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی تبدیل میکند؟ اینکه داستان راجع به سال ۲۰۲۷ است و زمانی که بحران ناباروری گریبان جهان را گرفته. از سال ۲۰۰۹ هیچ فرزندی به دنیا نیامده است و کلیو اوون نیز توسط معشوقه پیشین خود متقاعد میشود که به یک پناهنده آفریقایی کمک برساند. کوارون این فیلم را با نگاهی مشابه یک گزارشگر جنگی ساخته و یکی از مشهورترین سکانسها نیز نبردی واقعگرایانه است که تنها در یک شات ضبط شده.
۳۹. دانی دارکو (Donnie Darko)
- کارگردان: ریچارد کلیی
- بازیگران: جیک جیلنهال، پاتریک سوایز
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- امتیاز آیامدیبی: 8.0
به عنوان یک اثر کلاسیک خوشساخت که البته داستانی راجع به دوران مدرن را روایت میکند، دانی دارکو درباره نوجوانی آشفتهحال (با بازی جیک جیلنهال) است که با شانس بسیار زیاد از مرگ میگریزد و سپس دست به دامان پدیدههایی ماوراطبیعی و خرگوشی که در توهمها به سراغش میآید میشود. به لطف ساختار و روایتی که ذهن را حقیقتا درگیر خود میکند، طرفداران دانی دارکو تا به امروز چندین تئوری مختلف راجع به این داشتهاند که تمام اتفاقات فیلم اصلا چه معنایی دارند. بعدتر نیز یک نسخه برش کارگردان عرضه شد که به جای پاسخ دادن به سوالات، پرسشهای بیشتری در ذهن بینندگان به وجود آورد.
۳۸. درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine of the Spotless Mind)
- کارگردان: مایکل گاندری
- بازیگران: جیم کری، کیت وینسلت
- سال انتشار: ۲۰۰۴
- امتیاز آیامدیبی: 8.3
دستکاری حافظه انسان یکی از آن موضوعاتی است که بیشتر از فیلمهای ترسناک و اکشنهای پر زد و خورد سر در میآورد. اما در فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک، مایکل گاندری و چارلی کافمن (نویسنده داستان) از این مضمون برای دست گذاشتن روی حالات روحی انسانها استفاده کردهاند، به خصوص وضعیتی که بعد از اتمام یک ارتباط عاطفی رقم میخورد. وقتی عشق از بین میرود در اصل چه میشود؟ و چه میشود اگر بتوان هم خاطرات خوب و هم بد را از ذهن پاک کرد؟ آیا حاضر به انجام چنین کاری میشوید؟ جیم کری در این فیلم نقش کاراکتری به نام جول را ایفا میکند که میفهمد همسر سابقش (با بازی کیت وینسلت) دست به چنین کاری زده و بنابراین او نیز میخواهد همین کار را تکرار کند. اما همینطور که او در حال اکتشاف این است که چه عواملی سبب شدند این دو عاشق یکدیگر و سپس از هم جدا شوند، به این حقیقت پی میبرد که هنوز به همسر سابقش علاقهمند است. عواطف موجود در این فیلم بسیار تکاندهنده هستند و بنابراین باید خودتان را برای یک رولر کوستر (احساسی) و بهیادماندنی آماده کنید.
۳۷. غارتگر (Predator)
- کارگردان: جان مکتیرنان
- بازیگران: آرنولد شوارتزنگر، کارل ودرز، کویت پیتر هال
- سال انتشار: ۱۹۸۷
- امتیاز آیامدیبی: 7.8
از میان تمام فیلمهایی که در دهه ۸۰ میلادی از راه رسیدند و داستان انسانهایی را روایت میکردند که در مناطق دورافتاده برای بقای خود با گونههای بیگانه میجنگیدند، اثر اکشن جان مکتیرنان را میتوان به راحتی سرراستترین اثر به حساب آورد. در این فیلم نه خبری از حس پارانویا The Thing است و نه محتوای فمینیستی Alen. در عوض آرنولد شوارتزنگر را داریم که باید با چنگ و دندان با یک شکارچی بیگانه در جنگلهای آمریکای مرکزی بجنگد. اگر هم روراست باشیم، غارتگر به چیزی بیشتر از همین کلیت ساده نیازی ندارد.
با فیلمنامهای که بسیار جمعوجور است و به خوبی از تواناییها و مهارتهای منحصر به فرد آرنولد شوارتزنگر استفاده میکند، در نهایت فیلمی گیرمان آمده که سراسر اکشن و تنش است. از سوی دیگر سازندگان توانستهاند یکی از بهیادماندنیترین هیولاهای تاریخ سینما را تصویر کنند: موجودی بیگانه اما انساننما که چهرهای واقعا دهشتناک دارد. نسخههای بعدی این «مجموعهفیلم» (Franchise) سعی کردند بیش از پیش به داستان پسزمینه این موجود بیگانه بپردازند، اما هیچکدام حتی به نسخه اصلی نزدیک هم نشدند. در واقع جان مکتیرنان این را فهمیده بود که لزوما نیازی به معرفی گسترده هیولای داستان نیست و در عوض میتوان از این سفر مخاطرهآمیز لذت برد. همین سادگی و سرراستی هم باعث شده که غارتگر اکنون جایی در فهرست بهترین فیلم های علمی تخیلی داشته باشد.
۳۶. استاکر (Stalker)
- کارگردان: آندری تارکوفسکی
- بازیگران: الکساندر کایدانوفسکی، آناتولی سولونیتسین
- سال انتشار: ۱۹۷۹
- امتیاز آیامدیبی: 8.1
آندری تارکوفسکی هیچوقت از آن دست کارگردانانی نبود که به سراغ ژانر علمی تخیلی در فرمت عامهپسند آن برود. او معمولا مستقیما به سراغ مضامینی میرفت که ذهن را به چالش میکشیدند و استاکر هم یکی از درخشانترین مثالهای این رویکرد او در فیلمسازی است. استاکر داستان سه مرد را روایت میکند: یک نویسنده، یک پروفسور و همینطور استاکر که نقش محافظ این دو را ایفا کرده و وارد دنیای مرموز میشود که ظاهرا با تهاجم بیگانگان به خطر افتاده است. این فیلم، داستانی است راجع به اکتشاف ایمان، علم و هنر و تصویرسازیهایی دارد که دوران پس از دستیابی بشر به بمبهای اتمی را به نمایش درمیآورند. اگر در وضعیت روحی و روانی درست نباشید، استاکر به شدت غیرقابلتحمل ظاهر میشود. اما اگر حاضر شوید که این سفر را تا پایان ادامه دهید، پاداشی بزرگ دریافت خواهید کرد. ضمنا امضای استاکر تارکوفسکی را میتوان در بسیاری دیگر از آثار هالیوودی مشاهده کرد و برجستهترین مثال، فیلم نابودی است که پیشتر در فهرست بهترین فیلم های علمی تخیلی راجع به آن صحبت کردیم.
۳۵. هجوم ربایندگان جسم (Invasion of the Body Snatchers)
- کارگردان: فیلیپ کافمن
- بازیگران: دانلد ساترلند، بروک آدامز
- سال انتشار: ۱۹۷۸
- امتیاز آیامدیبی: 7.4
در سراسر «هجوم ربایندگان جسم» که یکی از ظریفترین، منحصر به فردترین و بهترین فیلم های علمی تخیلی آمریکایی به حساب میآید، فیلیپ کافمن به تصویرسازی سکانسهایی چند لایه و عمیق از لحاظ عاطفی میپردازد و باعث میشود تمام انتظارات واژگون شوند و از ترس ناخنهای خود را بجویم. کافمن و دابلیو. دی. ریشتر، نویسنده فیلم، تمرکزی مضاعف روی پارانویا و لودگی داشتهاند تا بتوانند فیلمی که بازسازی اثری دیگر با همین نام بوده را بهتر از نسخه اصلی آن کنند. این دو تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا سکانسهای فیلم را در لوکیشنهایی ضبط کنند که به ندرت در آثار ژانر وحشت دیده میشوند، لوکیشنهایی مانند خشکشویی، کتابفروشی و سالن سونایی که میزبان یکی از شوکآورترین لحظات فیلم است. موسیقی متن هجوم ربایندگان جسم سال ۱۹۷۸ نیز به صورت خاص بسیار تنشزا از آب درآمده و حس تعلیق و نگرانی حاکم بر آن را افزایش میدهد.
۳۴. ۱۲ میمون (12Monkeys)
- کارگردان: تری گیلیام
- بازیگران: بروس ویلیس، برد پیت، مدلین استو
- سال انتشار: ۱۹۹۵
- امتیاز آیامدیبی: 8.0
اثر کلاسیک تری گیلیام در دهه ۹۰ میلادی به ادغام سه عنصر سفر در زمان، آیندهای آخرالزمانی و شیوع ویروسی مرگبار میپردازد. بروس ویلیس در این فیلم به ایفای نقش مجرمی به نام جیمز کول مشغول شده که در زمان به عقب فرستاده میشود تا دریابد چطور یک ویروس ساخته دست بشر، منجر به ویرانی جهان بود. درحالی که او در وضعیتی گیجکننده قرار گرفته و میخواهد بفهمد در چه مکان و زمانی به سر میبرد، در پی ریشههای «ارتش ۱۲ میمون» میرود و شروع به باور سخنان روانشناسی که میگفت همهچیز یک توهم است میکند. برد پیت نیز در یکی از بهترین نقشآفرینیهای خود در نقش جفری گویتنز ظاهر شده که شاید در شیوع ویروس دخیل بوده است و شاید هم نه. رویکرد منحصر به فرد گیلیام و ذهنیتهای عجیبی که در قبال موضوعات گوناگون دارد را میتوان در سراسر فیلم دید. او با مضامینی مانند واقعیت و اخلاقمداری در بطن داستانی پیچیده بازی میکند و زمانی هم که تمام گرههای داستانی از هم گشوده میشوند، خواهید دید که همهچیز کاملا منطقی بوده.
۳۳. آکیرا (Akira)
- کارگردان: کاتسوهیرو اوتومو
- بازیگران: میتسو ایواتا، نوزومو ساساکی
- سال انتشار: ۱۹۸۸
- امتیاز آیامدیبی: 8.0
شناختهشدهترین انیمهای که بیرون از استودیوی شهیر جیبلی ساخته شده، با یک انفجار به ظاهر اتمی در توکیو آغاز شده و با یک انفجار بزرگ دیگر به پایان میرسد و در این بین حتی یک لحظه هم از ریتم نمیافتد. پیرنگ آکیرا به قدری پیچیده و پر از جزییات است که به سختی میتوان خلاصهای از آن را در اینجا نوشت: اما صرفا در این حد بدانید که در آکیرا شاهد گروههای موتورسواری، کودکانی با پوست چروکیده و موجوداتی جهشیافته خواهید بود که ژاپن بعد از آخرالزمان را به خاک و خون میکشند.
منظرههای شهری آکیرا که عمدتا در شبهنگام به تصویر کشیده میشوند (و چالشی مردافکن برای انیماتورها بودهاند) هیروشیمای پس از جنگ را در فضایی مشابه به بلید رانر نشان میدهند. این فضای ترسناک و روانپریشانه ضمنا با موسیقی متنی بسیار پر تب و تاب تقویت شده و در بسیاری از لحظات، دیگر نمیتوان سکانسهایی از این پرتنشتر را تصور کرد. اما از تمام مهارتهای فنی خارقالعاده سازندگان انیمه که بگذریم، آکیرا بدان خاطر تاثیرگذار ظاهر میشود که تصویری ناراحتکننده از این نشان میدهد که آزمایشهای نظامی چه تاثیر بالقوهای بر بشریت میگذارند.
۳۲. زیر پوست (Under the Skin)
- کارگردان: جاناتان گلیزر
- بازیگران: اسکارلت جوهانسن، کریشتف هادک
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- امتیاز آیامدیبی: 6.3
تا به امروز انبوهی از فیلمهای مربوط به تهاجم فضاییها را داشتهایم و بسیاری از آنها راهشان را به این فهرست بهترین فیلم های علمی تخیلی نیز باز کردهاند. اما به ندرت بیگانهای را دیدهایم که به شکل اسکارلت جوهانسن در بیاید، با یک ون در خیابانهای گلاسکو به رانندگی مشغول شود و مردان تنها را سوار کند. زیر پوست جاناتان گلیزر یکی از عجیبترین فیلمهای علمی تخیلی تمام دوران است که تصویرسازیهایی آشفته و نامانوس دارد و این موضوع حتی راجع به گریم، طراحی لباس و بازی اسکارلت جوهانسن هم صدق میکند که نقشی کاملا متفاوت از فیلمهای بسیار موفق معمولیاش را ایفا کرده است. به عنوان شخصیت اصلی و بینام داستان، او درست بر لبه انسانیت قرار گرفته و هرچه بیشتر با مردانی که میکشد تعامل دارد، درک بیشتری هم از تجارب انسانی به دست میآورد.
گلیزر مثل بسیاری از کارگردانان مدرن مشخصا ارتباطی عاطفی و عمیق با سینمای دهه ۱۹۷۰ میلادی برقرار کرده و به این درک رسیده که ایدهها درست به اندازه داستان اهمیت دارند. زیر پوست در غاییترین حالت یک فیلم عامهپسند از آب درآمده، اما حرفهای بسیار زیادی برای گفتن راجع به تعاملات میان زنان و مردان دارد و روی مفاهیمی دست میگذارد که حداقل در ژانر علمی تخیلی به ندرت دیده شدهاند.
۳۱. آفتاب (Sunshine)
- کارگردان: دنی بویل
- بازیگران: کیلین مورفی، رز بیرن، کریس ایوانز
- سال انتشار: ۲۰۰۷
- امتیاز آیامدیبی: 7.2
سرک کشیدن به ژانرهای مختلف همواره یکی از اصلیترین استعدادهای دنی بویل بوده و در فیلم آفتاب نیز او یک خدمه را به ماموریتی خطیر میفرستد تا خورشیدی که در حال خاموشی است را احیا کنند. بدین ترتیب کریس ایوانز، کلیف کورتیس و کیلیان مورفی همراه با چند عضو دیگر سوار فضاپیمای Icarus II شده و به همان جایی میروند که فیلم بر اساس آن نامگذاری شده است. این فیلم از یک سو ژانر «بحران» را دنبال میکند و از سوی دیگر تنهای غافلگیرکننده به ژانر »اسلشر» میزند. در سراسر فیلم هم شاهد انبوهی مکاشفه وجودی هستیم و هرچه خدمه به خورشید (یا شاید خدا و یا شاید هر دو) نزدیکتر میشود، فلسفه زیرین نیز بیشتر اوج میگیرد. آلوین کوخلر، سینماتوگرافر فیلم، تصویرسازیهایی بیبدیل از فضاپیمای غرق در نور و خورشید رو به خاموشی داشته و الکس گارلند، نویسنده فیلم، هم توانسته نقطه تعادل میان یک داستان علمی تخیلی عمیق و غرایز خائنانه انسانها را بیابد.
۳۰. ای. آی. هوش مصنوعی (A.I. Artificial Intelligence)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: هیلی جول آزمنت، جود لا، فرانسیس اوکانر
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- امتیاز آیامدیبی: 7.2
«هوش مصنوعی» در ابتدا یکی از پروژههای رویایی استنلی کوبریک بود – داستانی راجع به آینده نزدیک و پسرکی رباتی که بهگونهای برنامهنویسی شده بود که میتوانست عشق بورزد. کوبریک اما در نهایت به این نتیجه رسید که چنین داستانی بیشتر برازنده ذهنیتهای همکارش، استیون اسپیبرگ است و او نیز بعد از مرگ کوبریک در سال ۱۹۹۹ میلادی، تصمیم گرفت با ساخت فیلم هوش مصنوعی به او ادای احترامی کند.
دیوید مکانیکی (با بازی آزمنت) یکی از آن شخصیتهای اصلی کلاسیک اسپیلربرگ است، رباتی همواره نوجوان که تا ابد محکوم به دلبستگی به مادری است که او را به سرپرستی گرفت و سپس رها کرد. شرایط بهگونهای پیش میرود که دیوید وارد یک ماجراجویی بزرگ و خطرناک برای یافتن خالق خود میشود. این ماجراجویی پر است از لحظات شوکهکننده و گاه حتی ترسناک و نقطه اوج فیلم نیز چنان وزن عاطفی سنگینی دارد که تا مدتها ذهنتان را به خود مشغول میکند و قلبتان را به درد میآورد.
۲۹. روزی که دنیا از حرکت ایستاد (The Day the Earth Stood Still)
- کارگردان: رابرت وایز
- بازیگران: مایکل رنی، پاتریشیا نیل
- سال انتشار: ۱۹۵۱
- امتیاز آیامدیبی: 7.8
به صورت معمول وقتی موجودات فرازمینی در فیلمها به کره زمین میآیند، قصد نابودی کامل آن را دارند. اما در اثر کلاسیک سال ۱۹۵۱ رابرا وایز، شخصیتهای کلاتو (با بازی مایکل رنی) و گورت، برای این روی کره خاکی فرود آمدهاند تا به بشریت بگویند دست از اعمال اشتباه خود بکشد. اگر انسانها حاضر به تغییر رویکردهای نابودگرانه و ستیز دائمی نباشند نیز «جامعه میانکهکشانی» هیچ راهی نخواهد داشت جز اینکه زمین را همراه با تمام ساکنیناش به کلی نابود کند. به عنوان فیلمی که پیام صلح و اتحاد را دوران بعد از جنگ جهانی دوم گسترش میداد و از سوی دیگر پیامهایی علیه بمباران اتمی داشت، هنوز هم از از تاثیرگذارترین آثار در نوع خود به حساب میآید و حتی با گذشت بیش از ۷۰ دهه نیز حرفهایی برای گفتن دارد که بهتر است آن را با جان دل گوش دهیم و بپذیریم.
28. مگس (The Fly)
- کارگردان: دیوید کروننبرگ
- بازیگران: جف گلدبلوم، جینا دیویس
- سال انتشار: ۱۹۸۶
- امتیاز آیامدیبی: 7.6
فیلم مگس کروننبرگ که از یکسو یک شاهکاری علمی تخیلی و ترسناک است و از سوی دیگر یک فیلم رمانتیک و عاطفی، به طرز عجیبی به اثری بهتر و بسیار محبوبتر از فیلم سال ۱۹۵۸ شده که به بازسازی آن پرداخت. یکی از اصلیترین دلایل این موضوع نیز شیمی عمیق و معرکهای است که میان جف گلدبلوم و جینا دیویس پدید آمده است.
گلدبلوم نقش دانشمندی را ایفا میکند که به شکلی اتفاقی خود را تبدیل به موجودی کرده که ترکیبی از انسان و حشره است. در سراسر فیلم نوعی کمدی ملایم و جذاب وجود دارد و از سوی دیگر لحظاتی به چشم میخورند که ما را شوکه میکنند و از آن فیلمهایی است که برای تماشا در نیمههای شب ساخته شده و نشان میدهد کروننبرگ در دوران اوج کار خود تا چه حد سینما را فهمیده بود. ضمنا این تنها فیلم او است که یک جایزه اسکار را (به خاطر بهترین گریم) با خود به خانه برد.
۲۷. وال-ای (Wall-E)
- کارگردان: اندرو استنتون
- صداپیشگان: برن برت، الیسا نایت
- سال انتشار: ۲۰۰۸
- امتیاز آیامدیبی: 8.4
استودیوی پیکسار برای مدتی طولانی در حال عرضه چندین شاهکار، یکی پس از دیگری بود و بعد به ناگاه انیمیشن Wall-E از راه رسید تا تبدیل به شگفتانگیزترین اثری شود که این استودیو تا آن لحظه خلق کرده بوده. استنتون در این انیمیشن به نمایش جهانی در آینده پرداخت که نشان میداد نوع بشر چقدر نامهربانانه با خود و همینطور طبیعت پیرامون خود رفتار کرده است. چنین تصویرسازی تیره و تاری ریسکی بزرگ برای پیکسار به حساب میآمد که البته به ثمره هم نشست. فیلم در سکوتی مرگبار آغاز میشود و بقایای سیاره زمینی را نشان میدهد که حالا تبدیل به یک زبالهدانی بزرگ شده و انسانهای باقیمانده نیز سوار یک فضاپیمای بزرگ شده و دل به فضا زدهاند. در این بین ربات آشغالجمعکنی به نام وال-ای و بهترین دوست او که یک سوسک است، ظاهرا تنها موجودات هوشمندی هستند که در این سیاره منزوی یافت میشوند.
وال-ای بهگونهای آغاز میشود که برای چندین دقیقه نفس را در سینه حبس میکند و سپس وقتی به اواسط فیلم میرسیم، گویی در حال تماشای فیلمی دیگر در بطن همان فیلم اولیه هستیم که تمرکز بیشتری بر عناصر علمی تخیلی دارد. وال-ای با دست گذاشتن روی مفاهیم مهمی مانند آسیبی که انسان به محیط زیست وارد میکند و همینطور مصرفگرایی خانمانبرانداز، به اثری بسیار گستردهتر از انیمیشنی سرگرمکننده برای کودکان تبدیل میشود و ذهن و قلب را به درد میآورد. اما تمام مضامین به همین محدود نشده و از جایی به بعد، وال-ای یک فیلم رمانتیک نیز هست که تلاش ربات کوچک و تنهای داستان برای به دست آوردن قلب رباتی دیگر را به نمایش میگذارد. وال-ای به شایستگی سر از فهرست بهترین فیلم های علمی تخیلی ما در آورده و تماشای آن یکی از منحصر به فردترین تجارب سینمایی هرکسی خواهد بود.
۲۶. پیشتازان فضا ۲: خشم خان (Star Trek II: The Wrath of Khan)
- کارگردان: نیکولاس میر
- بازیگران: ویلیام شتنر، لئونارد نیموی، ریکاردو مونتالبان
- سال انتشار: ۱۹۸۲
- امتیاز آیامدیبی: 7.7
با دنبال دادن مسیری که در نسخه اول در پیش گرفته شده بود، نیکولاس میر هنگام ساخت این اثر که به راحتی در لیست بهترین فیلم های علمی تخیلی تاریخ جای میگیرد یک نکته مهم را هیچوقت از یاد نبرد: اینکه همهچیز راجع به شخصیتپردازی و بها دادن به کاراکترهای گوناگون است. او در این فیلم به ریشههای داستانی سری تلویزیونی پیشتازان فضا بازمیگردد و داستانی پرتنش و شخصی از انتقام را روی پرده نقرهای میآورد، داستانی راجع به خان نونین سینگ که میخواهد جیمز تی. کرک (با بازی ویلیام شتنر) را به خاطر تاریخچه پر فراز و نشیبی که با یکدیگر پشت سر گذاشتهاند، مجازات کند.
این فیلم شاید آن ماهیت آرمانشهری و بینقصی که خالق اصلی Star Trek در ذهن داشت را حفظ نکرده باشد، اما در عوض به سراغ داستان و اتمسفری میرود که پتانسیل شگرفی برای خلق درام و تعارض دارد. در واقع خشم خان تمام پتانسیلهای پیشتازان فضا را به نمایش میگذارد و در عین حال هیچوقت از آنچه این فرنچایز را منحصر به فرد کرده فاصله نمیگیرد. جالب اینکه نبرد حماسی دو شخصیت اصلی داستان درحالی رخ میدهد که هیچوقت این دو در اتاقی یکسان قرار نمیگیرند. این ترفندی بسیار نبوغآمیز است که کمتر مشابه آن را در سینما دیدهایم.
۲۵. بلید رانر ۲۰۴۹ (Blade Runner 2049)
- کارگردان: دنی ویلنوو
- بازیگران: رایان گاسلینگ، هریسون فورد، آنا دی آرماس
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- امتیاز آیامدیبی: 8.0
باز هم فیلمی دیگر از دنی ویلنوو را در فهرست بهترین فیلم های علمی تخیلی داریم که احتمالا بهترین اثر کارنامه هنری او نیز باشد. با اینکه بسیاری تصور میکردند دیگر امکان ندارد کسی بتواند فیلمی مشابه به «بلید رانر» ریدلی اسکات بسازد که داستان شکار «آدممصنوعیها» در یک لوسآنجلس آیندهنگرانه تصویر میکند، دنی ویلنوو وارد میدان شد و در حرکتی که دست کمی از معجزهای سینمایی نداشت، دنبالهای برای همان فرنچایز ساخت و توانست انتظارات را برآورده کند. البته که احتمالا بخش اعظمی از این موفقیت به لطف دانش سینمایی راجر دیکینس، سینماتوگرافر فیلم، باشد که برخی از تکاندهندهترین و زیباترین تصویرسازیهای علمی تخیلی در چند دهه اخیر را پیادهسازی کرده است.
اما از اینها که بگذریم، ویلنوو توانسته بار دیگر به سراغ این موضوع برود که اساسا چه چیزی ما را تبدیل به انسان میکند و همان داستان نسخه ابتدایی را گسترش داده، آن هم بدون اینکه داستان اولیه را دچار تناقض و یا به آن بیاحترامی کند. اصلیترین عامل موفقیت بلید رانر ۲۰۴۹ را میتوان این دانست که روحیه اصیل و منحصر به فرد فیلم نخست را حفظ کرده و در عین حال تبدیل به اثری جداگانه شده که به هیچ وجه در زیر سایه شاهکار ریدلی اسکات باقی نمیماند. باید کلاهمان را به احترام دنی ویلنوو برداریم.
۲۴. سولاریس (Solaris)
- کارگردان: آندری تارکوفسکی
- بازیگران: دوناتاس بونیانس، ناتالیا باندارچاک
- سال انتشار: ۱۹۷۲
- امتیاز آیامدیبی: 8.0
با عرض پوزش از استیون سادربرگ و جرج کلونی، فیلم سولاریس آندری تارکوفسکی را باید در جایگاهی بسیار بسیار بالاتر از نسخه بازسازی شده آن (البته با دخل و تصرف) قرار دهیم. در یک ایستگاه فضایی که به دور سیارهای دوردست میگردد، یکی از اعضای خدمه با مشکل بازگشت خاطراتی سرکوب شده مواجه میشود و برایش این سوال پیش میآید که آیا تمام ماجرا ارتباطی با اقیانوس مرموز داستان دارد یا خیر. این فیلم روسی بر اساس رمانی به قلم استانیسلا لم، نویسنده لهستانی، ساخته شده. روایت داستان و تصویرسازیها به گونهای است که باعث میشوند حقایق موجود در فیلم را در ذهن خود زیر سوال ببرید و شاید گاهی به حقایق زندگی خود نیز فکر کنید. در مجموع اگر طول موج ذهنتان با این دست از آثار همسو باشد، سولاریس را یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی تمام زندگی خود به حساب خواهید آورد و ذهنتان مدتها درگیر ایدههایی که طرح میکند خواهد شد.
۲۳. سیاره میمونها (Planet of the Apes)
- کارگردان: فرانکلین جی. شافنر
- بازیگران: چارلتون هستون، رادی مکدووال، کیم هانتر
- سال انتشار: ۱۹68
- امتیاز آیامدیبی: 8.0
فیلم سیاره میمونهای سال ۱۹۶۸ میلادی یکی از بهترین و غافلگیرکنندهترین جمعبندیهای تاریخ سینما را در خود جای داده و آنقدر خوشساخت است که راه را برای اکران مجموعهای از نسخههای دنباله و همینطور دو بازسازی مختلف هموار کرد. در این فیلم یک فضانورد (با بازی چارلتون هستون) در سیارهای عجیب سقوط میکند و متوجه میشود میمونهایی فوقباهوش، کنترل همهچیز را برعهده دارند و در عوض این انسانها هستند که موجوداتی ضعیفتر به حساب میآیند. ایده اینکه یک گونه جانوری دیگر بر ما انسانها تسلط یابد ایدهای آنقدرها جدید نیست و احتمالا قدمتی چندصد ساله داشته باشد، اما سیاره میمونها احتمالا یکی از معدود فضاهایی باشد که این ایده را به بینقصترین شکل ممکن پیادهسازی کرده است.
۲۲. نگهبانان کهکشان (Guardians of the Galaxy)
- کارگردان: جیمز گان
- بازیگران: کریس پرت، زوئی سالدانا، دیو باتیستا
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- امتیاز آیامدیبی: 8.0
دنیای سینمای مارول همواره به استفاده از کاراکترهایی شهرت داشته که لزوما عامهپسندترین موارد ممکن به حساب نمیآیند و بنابراین مخاطبان به چنین رویکردی عادت داشتند. اما حتی با وجود این، وقتی معلوم شد که مارول میخواهد یک فیلم کامل را به پنج شخصیت جدید (شامل یک مبارز فضایی عاشق موسیقی، یک قاتل سبزپوست، یک مبارز تنومند، یک درخت سخنگو و یک راکون نابغه) اختصاص دهد، همه بیش از قبل تعجب کردند. عجیبتر هم این بود که جیمز گان به عنوان کارگردان انتخاب شد، کسی که پیشتر سابقه نویسندگی در ژانر وحشت، کار روی فیلمهای اسکوبی دو و فیلمهای خرق عادتی مانند Slither را برعده داشت.
اما تمام این عناصر عجیب و به ظاهر ناسازگار با یکدیگر، بهترین انتخابهای ممکن بودند و جیمز گان هم به شکلی ماهرانه توانست تصویرسازیهای کمیکی را روی پرده نقرهای ترجمه کند. لحن فیلم دقیقا همانچیزی است که باید باشد، پایانبندی آن وزن عاطفی جذابی دارد و داستان هم آغازگر روایت جدیدی در جهان مارول است که به زیبایی با نسخههای بعدی محافظین کهکشان و همینطور جهان سینمایی مارول به صورت کلیتر ادغام میشود. این یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی تاریخ است که احتمالا از تمام فیلمهای موجود در این فهرست نیز سرگرمکنندهتر باشد.
۲۱. پارک ژوراسیک (Jurassic Park)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: سم نیل، لورا درن، جف گلدبلوم
- سال انتشار: ۱۹۹۳
- امتیاز آیامدیبی: 8.2
در دهه ۹۰ میلادی، موضوع شبیهسازی انسانها و حیوانات تبدیل به یکی از جذابترین سوژهها شده بود. اما چه میشد اگر میتوانستیم دایناسورها را شبیهسازی کنیم؟ همین ایده ساده که پیشتر در رمان مایکل کریشتون طرح شده بود، فونداسیونی بود برای یکی از مهمترین و جذابترین فیلمهای تمام دوران: پارک ژوراسیک. این فیلم راجع به یک پارک تفریحی است که با چالشهایی پیشبینی نشده روبهرو میشود. استیون اسپیلبرگ به شکلی ماهرانه توانست داستانی کاملا سرراست را تبدیل به شاهکاری در ژانر علمی تخیلی تبدیل کند: نوع بشر طبق معمول نیروهای طبیعی را به بازیچه میگرد و با تبعاتی پیشبینی نشده روبهرو میشود.
نتیجه کار هم یک ماجراجویی سراسر هیجانانگیز است که برخی از بهیادماندنیترین سکانسهای تمام دوران را شامل میشود. اسپیلبرگ هم که همواره از بزرگترین شخصیتهای سینمای علمی تخیلی بوده، تصویرسازیهایی معرکه از هیولاها ماقبل تاریخی در اختیارمان گذاشت که هنوز هم بعد از گذشت این همه سال، با کیفیت ماندهاند و ما را به فکر فرو میبرند که چطور اصلا چنین کاری امکانپذیر بوده است.
۲۰. میانستارهای (Interstellar)
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: متیو مککانهی، ان هثوی، جسیکا چستین
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- امتیاز آیامدیبی: 8.6
بعد از اتمام کار روی سهگانه بتمن، کریستوفر نولان بار دیگر به سراغ سوژههایی بازگشت که بیشترین تبحر را در آنها دارد. میانستارهای یکی دیگر از آثار منحصربهفرد نولان است که بیش از هر چیز روی اکتشاف سفرهای فضایی و رمز و رازهای کرمچالهها متمرکز است، اما در عین حال حرفهای بسیار بسیار بیشتری برای گفتن دارد. تمرکز بر سوژههای علمی بدین معنا نبود که نولان علاقهای به عواطف و احساسات انسانی نداشت و در واقع او در حرکتی منحصر به فرد، دو موضوع به ظاهر کاملا متفاوت را با یکدیگر پیوند زد.
میانستارهای در نتیجه تبدیل به نامهی عاشقانه یک پدر به فرزندش شد و برخی از کلیدیترین لحظات فیلم، زمانهایی هستند که اتفاقی تازه در رابطه پدر دختری متیو مککانهی و جسیکا چستین رخ میدهد. اساسا باورش سخت است که نولان توانسته تمام مفاهیم مد نظر خود را در قالب فیلمی ۲ ساعت و نیمه پیادهسازی کند. در نهایت نیز بازی درخشان متیو مککانهی و موسیقی متن تکرارنشدنی هانس زیمر، عناصری هستند که ارزش تماشای فیلم را چندین برابر کردهاند.
۱۹. پلیس آهنی (RoboCop)
- کارگردان: پاول ورهوون
- بازیگران: پیتر ولر، ننسی آلن، دن اوهریلی
- سال انتشار: ۱۹۸۷
- امتیاز آیامدیبی: 7.6
پاول ورهوون با نگاهی اروپایی وارد سینمای آمریکا شد و به تصویرسازی جهانی علمی تخیلی پرداخت که شباهت زیادی به واقعیت داشت. شاهکار سینمایی او یکی از متفاوتترین آثاری بود که هالیوود تا آن زمان به خود میدید و در واقع هنوز هم هیچ اثر دیگری در ژانر علمی تخیلی و ابرقهرمانی نداریم که تا این حد منحصربهفرد ظاهر شود. اکثر فیلمهای ابرقهرمانی با اقتباس از کمیکها ساخته میشوند، اما پلیسآهنی مسیری متفاوت را طی کرد و مارول بعدا در سال ۱۹۹۰ تصمیم گرفت یک کمیک با محوریت آن خلق کند. ضمنا ناگفته نماند که نسخه اولیه پلیسآهنی آنقدر خشونتبار بود که بالاترین ردهبندی سنی ممکن را دریافت کرد و بنابراین بعدا شاهد نسخهای دیگر با برشی متفاوت بودیم که برای سنین ۱۳ سال به بالا مناسب به حساب میآمد، هرچند که دقیقا بسیاری از بنیادینترین اهداف فیلم را زیر پا میگذاشت.
۱۸. کلانشهر (Metropolis)
- کارگردان: فریتز لانگ
- بازیگران: آلفرد آبل، گوستاو فروهلیش، بریگیته هلم
- سال انتشار: ۱۹۲۷
- امتیاز آیامدیبی: 8.3
متروپلیس یا کلانشهر که به عنوان اولین فیلم علمی تخیلی تاریخ شناخته میشود، اثری جاودانه و بسیار قدرتمند است. شاهکار فریتز لانگ در واقع به قالبی برای بسیاری از فیلمهای بعدی تبدیل شد و بسیاری از آنها، تصویرسازیها و جلوههای بصری خود را مدیون کاری هستند که لانگ با متروپلیس انجام داد. به عنوان اثری که روی صنعتگرایی و اختلاف طبقاتی ویرانکننده دست میگذارد، متروپلیس راجع به شهری در سال ۲۰۲۶ است که در آن انسانها به دو دسته «متفکر» و «کارگر» تقسیم شدهاند. گروه نخست آسمانخراشهای مجلل و گروه دوم در دالانهای کارخانهای و زیرزمینی گذران زندگی میکنند.
فریتز لانگ در تصمیمی جالب که البته این روزها بههیچوجه قابل پذیرش نیست، شرایطی مشابه به دو گروه داستان خود برای بازیگران و دیگر افراد حاضر در تیم تولید رقم زد و آنها نیز به دو گروه فرادست و فرودست تقسیم شده بودند. از ابعاد اخلاقی ماجرا که بگذریم، احتمالا همین تعهد بوده که فیلم متروپلیس را به اثری اینچنین باورپذیر تبدیل کرده.
۱۷. اکس ماکینا (Ex Machina)
- کارگردان: الکس گارلند
- بازیگران: دامنل گلیسون، اسکار آیزاک، آلیسیا ویکاندر
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- امتیاز آیامدیبی: 7.7
بعد از ایفای نقش نویسنده در چندین پروژه برای کارگردانان گوناگون، الکس گارلند بالاخره فرصتی پیدا کرد تا مهارتهای خود در کارگردانی را به نمایش بگذارد و در این مسیر، داستانی پیچیده و دیوانهوار از هوش مصنوعی و عناد را روایت میکند. کیلب (با بازی دامنل گلیسون) فرصتی برای گذران وقت با رییس مرموز شرکت تکنولوژیمحوری که برای آن کار میکند یافته و احساس میکند فرصتی استثنایی نصیباش شده.
با این حال مشخص میشود که رییس شرکت (با بازی اسکار آیزاک) در واقع از او میخواهد به آزمایش یک هوش مصنوعی جدید بپردازد که به شکل رباتی زیبا به نام ایوا (با بازی الیسیا ویکاندر) طراحی شده. البته که هیچیک از این دو آنچه انتظارش را دارند را گیر نمیآورند. با نگاهی عمیق به رفتارهای غیرانسانی بشریت و آنچه به عقیده بسیاری میتواند گام بعدی در تکامل هوش مصنوعی باشد، اکس ماکینا تبدیل به شاهکاری بیبدیل شده که ضمنا لیاقت جایزه اسکارش در دستهبندی جلوههای ویژه را نیز داشت.
۱۶. لوپر (Looper)
- کارگردان: رایان جانسون
- بازیگران: بروس ویلیس، جوزف گوردون لویت، امیلی بلانت
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- امتیاز آیامدیبی: 7.4
با دنبال کردن مسیری که پیشتر توسط فیلم نوآر Brick بنیان گذاشته شده بود، رایان جانسون به خلق داستانی راجع به قاتلی پرداخته که میتواند در زمان سفر کند. جوزف گوردون لویت در این فیلم نقش قاتلی مزدور را بازی میکند که به استخدام یک گروه تبهکاری درآمده و قربانیانی را به قتل میرساند که از آینده به زمان حال فرستاده شدهاند تا از ۳۹ سال آینده حذف شوند. اما شرایط زمانی عجیب میشود که هدف بعدی او در واقع نسخه کهنسالتر خودش است. او که از این اتفاق حیرتزده شده، در ماموریت خود و «بستن لوپ» شکست میخورد و نسخه کهنسالتر نیز فرار میکند.
این بازی موش و گربه مداوم با پیشروی داستان پیچیدگیهایی هرچه بیشتر پیدا میکند و فیلم با گذشت هر لحظه، بیشتر به اوج میرسد. انتخاب اینکه جوزف گوردون لویت و بروس ویلیس هر دو نقش شخصیتی واحد را ایفا کنند به طور یقین ریسکهای خود را داشته، اما در نهایت مشخص میشود که جانسون تیم بازیگران خود را به درستی انتخاب کرده و نوآوریهای گوناگون در داستانسرایی و تصویرسازی، لوپر را به یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی جهان تبدیل میکنند.
۱۵. ماه (Moon)
- کارگردان: دانکن جونز
- بازیگران: سم راکول، بندیکت وانگ، دومینیک مکالیگوت
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- امتیاز آیامدیبی: 7.8
«ماه» احتمالا همان فیلمی نباشد که دانکن جونز در ابتدا قصد داشت بسازد، اما در هر صورت باعث شد او بتواند با اولین اثر خود دل مخاطبان را برباید و نام خود را در فهرست بهترین فیلم های علمی تخیلی تاریخ ثبت کند. سم راکول در این فیلم نقش «سم بل» را ایفا میکند که به سفری سه ساله رفته تا به تنهایی در معدنی در کره ماه کار کند. سم که دارد از نبود ارتباطی انسانی تا مرز دیوانگی میرود، دست به اکتشافی غافلگیرکننده میزند که نقطه نظرش هم راجع به کاری که انجام میدهد و هم هویت خودش را دچار تغییر میکند.
جونز و نیتن پارکر، نویسنده فیلم، داستانی حقیقتا درگیرکننده نوشتهاند و تیم تولید هم به بهترین و بهینهترین شکل ممکن است بودجه محدود خود استفاده کرده تا فضایی قابل درک و کلاستروفوبیک خلق کند. توضیح هرچه بیشتر داستان و فضاسازیها صرفا باعث لو رفتن داستانی میشود که ارزش چندین بار تماشا کردن را دارد. بنابراین پیشنهاد میکنیم خودتان به تماشای این فیلم مشغول شده و پیچشهای جذاب آن را کشف کنید.
۱۴. برخورد نزدیک از نوع سوم (Close Encounter of the Third Kind)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: ریچارد دریفوس، فرانسوا تروفو، ملیندا دیلن
- سال انتشار: ۱۹۷۷
- امتیاز آیامدیبی: 7.6
احتمالا برای هیچکس جای تعجب و غافلگیری نداشته باشد که نام استیون اسپیلبرگ و آثار او بارها در این مقاله تکرار میشود. او در بخش اعظمی از دوران فعالیت خود نقش فانوسی را در دنیای تاریک فیلمهای علمی تخیلی ایفا کرده و وقتی هم صحبت از چنین عناوینی باشد، یکی از اولین آثار او در این ژانر به سرعت در ذهن متبادر میشود: فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم. این فیلم توانسته در گذر زمان جایگاه خود را به عنوان اثری جاودانه تثبیت کند و داستانی عاطفی راجع به شخصیتی به نام روی نیری را روایت میکند که در رویدادی غیر قابل درک برای ذهن محدود انسان گیر میافتد، رویدادی که البته زندگی او را برای همیشه تغییر میدهد.
۱۳. نابودگر (The Terminator)
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: لیندا هملیتون، مایکل باین، آرنولد شوارتزنگر
- سال انتشار: ۱۹۸۴
- امتیاز آیامدیبی: 8.1
فیلم نابودگر جیمز کامرون که قطعا یکی از مهمترین آثار این کارگردان نامآشنا به حساب میآید، اثری در ژانر «تریلر» بود که میخواست با بودجهای نهچندان چشمگیر – حداقل با استانداردهای امروزی – و چند نوآوری بزرگ، ژانر خود را تکانی اساسی بدهد. نابودگر روی این مفهوم پیچیدگی زمان دست میگذارد و اینکه چطور میتوان آینده را نیز دچار تغییر کرد. اینها مفاهیمی هستند که معمولا از یک فیلم اکشن و پر زد و خورد انتظار نداریم، اما کامرون توانسته به شکلی جمعوجور و جامع به آنها بپردازد و اثری خلق کند که احتمالا یکی از متعادلترین آثار در نوع خود به حساب میآید.
آرنولد شوراتزنگر در اینجا نقش سایبورگی را ایفا میکند که بزرگترین تهدید داستان به حساب میآید، اما از سوی دیگر سربازی از آینده (با بازی مایکل باین) و سارا کانری (با بازی لیندا همیلتون) را داریم که قلب داستان را شکل میدهند. کامرون توانسته داستان را غنی و اکشن را بسیار پر زد و خورد نگه دارد و نتیجه کارش هم فیلمی بسیار سرگرمکننده بوده که فقط بر به وجد آوردن مخاطب متمرکز نیست و میخواهد او را به فکر نیز فرو ببرد.
۱۲. تلقین (Inception)
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، الیوت پیج، جوزف گوردون لویت
- سال انتشار: ۲۰۱۰
- امتیاز آیامدیبی: 8.8
به عنوان فیلمسازی که همواره علاقهمند به معماری ذهن انسان بوده است، کریستوفر نولان در فیلم تلقین، ناخودآگاه انسان را به شکل محیطی فیزیکی درآورد تا خروجی یک بسیار موفق و باکیفیت و الهامگرفته از فیلمهای سری جیمز باند باشد. سرآغاز که ما را به سطوح مختلفی از واقعیت انعطافپذیر ناخودآگاه انسان میبرد، به تصور تکنولوژی تازهای مشغول میشود که به شخصیت دام کاب (با بازی لئوناردو دیکاپریو) اجازه میدهد وارد رویاهای دیگران شده و اطلاعات مورد نیاز خود را از ذهن آنها استخراج کند.
اما یک روز او وظیفهای دشوارتر را برعهده میگیرد و این بار به جای استخراج اطلاعات، باید ایدهای کاملا نوین را در ذهن یک نفر بکارد. این فیلم اگرچه پیچیدگیهای روایی خاص خود را دارد و گاهی به خاطر همین پیچیدگیها به سختی میتواند مفاهیم را انتقال دهد، اما کریستوفر نولان با آغوشی باز به استقبال منطق واژگون رویاها و جهانهای عاری از فیزیک رفته و نابودی واقعیتها را به تصویر میکشد. در پایان نیز اثری علمی تخیلی و روانشناختی گیرمان میآید که مسلما تا چند دهه دیگر، ذهن بینندگان را به خود مشغول میسازد.
۱۱. موجود (The Thing)
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: کرت راسل، کیث دیوید
- سال انتشار: ۱۹۸۲
- امتیاز آیامدیبی: 8.2
در این فیلم که بر اساس کتاب «چه کسی به آنجا میرود» جان دابلیو. کمپبل جونیور ساخته شده، جان کارپنتر یکی از جذابترین و کلاسیکترین داستانها راجع به بیگانهای با قابلیت تغییر شکل را برمیدارد و تمرکزی مضاعف روی عنصر بیاعتمادی دارد. این کتاب پیشتر و در سال ۱۹۵۱ هم اقتباسی سینمایی به نام «موجودی از جهان دیگر» (The Thing From Another World) دریافت کرد، اما کارپتنر اندکی صبوری به خرج داد تا پیشرفتهای تکنولوژی و جلوههای بصری بتوانند دقیقا همان چیزی که در ذهن میپروراند را تصویرسازی کنند.
پارانویا اصلیترین احساسی است که کارپنتر روی آن دست گذاشته و در فیلم «موجودی» را میبینیم که به سراغ محققان حاضر در یک مقر تحقیقاتی میرود و ضمن کشتن آنها، خود را به شکل اعضای مختلف گروه در میآورد تا همه افراد گیج و نسبت به یکدیگر بیاعتماد شوند. بدتر اینکه موجود داستان میتواند خود را به شکل انواع و اقسام موجودات وحشتناک و جهشیافته نیز در بیاورد و احتمالا مشهورترین مثال، سر بریدهای باشد که روی پاهای یک عنکبوت قرار گرفته. فکر کردن به این موضوع واقعا جالب است که فیلم موجود در همان تابستانی روی پرده سینما رفت که ای.تی. موجود فرازمینی، عنوان بعدی در فهرست بهترین فیلم های علمی تخیلی ما نیز پخش شد.
۱۰. ای.تی. موجود فرازمینی (E.T. The Extra Terrestrial)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: هنری توماس، درو بریمور، دی والاس
- سال انتشار: ۱۹۸۲
- امتیاز آیامدیبی: 7.9
استیون اسپیلبرگ در فیلمی که کاملا نقطه مقابل ایدههای فیلم The Thing قرار میگیرد، داستان پسرکی جوان و دوست بیگانهاش را در فرمی حقیقتا جادویی که منحصر به سینما است روایت میکند. الیوت، شخصیت اصلی داستان که جوانی آمریکایی و حاشیهنشین است به ناگاه تبدیل به بهترین دوست بیگانهای میشود که توسط خانوادهاش در زمین جا مانده و داستان کودکانی را یادآور میشود که از مشکلات عاطفی ناشی از جدایی والدین رنج میبرند.
اگرچه در لایههای زیرین فیلم تهدید مداخله مقامات دولتی شرور و همینطور نیاز ای.تی. به بازگشت به خانه را داریم، اما تمام اینها زیر سایه نوعی خوشحالی و سرمستی کودکانه قرار گرفتهاند و موضوع اصلی، شیطنتهای الیوت و دوست بیگانهاش است. لحظهای که الیوت و ئی. تی سوار بر دوچرخه از مقابل ماه پرواز میکنند، یکی از بهیادماندنیترین لحظات در میان بهترین فیلم های علمی تخیلی به حساب میآید و از سوی دیگر، موسیقی متن جان ویلیامز باعث شده که لحظه لحظه فیلم نوعی بار عاطفی منحصر به فرد داشته باشد.
۹. بیگانگان (Aliens)
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: سیگورنی ویور، مایکل باین، کری هنلت
- سال انتشار: 1986
- امتیاز آیامدیبی: 8.4
به دست گرفتن سکان هدایت سری فیلمی که سرمنشایی بسیار نبوغآمیز و چفت و بستدار داشته به هیچوجه کار آسانی نیست، اما جیمز کامرون چنین کاری را بسیار ساده جلوه داد. فیلم بیگانگان به شکلی ماهرانه جهان انسانها در برابر زنومورفها را گسترش و بسط میدهد و در عین حال راههایی تازه برای نمایش وحشت حاصل از تقابل با این موجودات جهنمی مییابد. در دورانی که جنگ ویتنام به یک سرافکندگی بزرگ تبدیل شده بود، جیمز کامرون همان داستان قدیمی جنگ را در پسزمینهای میانکهکشانی روایت میکند و لانه موجودات بیگانه هم استعارهای از پیش آماده برای گستره وسیعی از مضامین بود که کامرون هم با آغوشی باز به استقبال آنها میرود.
با دنبال کردن داستان الن ریپلی (با بازی سیگورنی ویور)، یکبار دیگر شاهد تجارب دهشتناکی هستیم که او اینبار با گروهی از نیروهای نظامی حرفهای در جهانی آکنده از هیولاهای بردهدار به دست میآورد. تنش در سراسر فیلم واقعا بالا است و کامرون هم با موفقیت توانسته شخصیتهای اصلی فیلم را به جیزی فراتر از گروهی از انسانهای احمق که نمیدانند در حال رویارویی با چه چیزی هستند تبدیل کند
۸. بازگشت به آینده (Back to the Future)
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: مایکل جی. فاکس، کریستوفر لوید، لیا تامپسون
- سال انتشار: 1985
- امتیاز آیامدیبی: 8.5
سفر در زمان و تبعات ناشی از تغییر دادن وقایع گذشته، مفاهیمی هستند که به سختی میتوان آنها را به تصویر کشید و اساسا هرکسی قادر به انجام چنین کاری نیست. با این حال، فیلمهای نادری نیز در تاریخ داشتهایم که این مفاهیم را به زیبایی منتقل کردهاند و یکی از آنها، نخستین بازگشت به آینده است. میتوانید تمام تلاشتان را برای یافتن ایراد در پیرنگ فیلم به کار ببندید، اما به زحمت قادر به یافتن چنین مواردی خواهید بود. رابرت زمکیس و باب گیل (نویسنده فیلم) داستانی را روایت میکنند که بسیار رضایتبخش ظاهر میشود.
مایکل جی. فاکس، بازیگر نقش اصلی فیلم که در میانه فیلمبرداری جایگزین اریک استولتز شد، عملکردی خیرهکننده از خود به نمایش گذاشت و اساسا یکی از ستونهایی بود که بازگشت به آینده را به اثری جاودانه تبدیل کرد. مهمترین نکته درباره فیلم اینست که تمام ایدههای داستانی خود را روی قابل فهمترین شکل از سفرهای فضایی بنا کرد و توانست اقبال عمومی را به دست آورد، هرچند که فیلمهای بعدی راجع به سفر در زمان سعی داشتند با ارائه نقطهنظرهای تازه، ایدههای بازگشت به آینده را از اساس اشتباه جلوه دهند.
۷. نابودگر ۲: روز داوری (Terminator 2: Judgment Day)
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: آرنولد شوارتزنگر، لیندا هملیتون، ادوارد فورلانگ
- سال انتشار: 1991
- امتیاز آیامدیبی: 6.5
بعد از روایت داستانی هوشمندانه راجع به لوپ زمانی در نخستین فیلم از سری نابودگر، جیمز کامرون تمام عناصر موجود در نسخه دنباله را یک گام فراتر برد. او یک دشمن رباتیک جدید از جنس جیوه به فیلم آورد، نابودگر را بهگونهای کدنویسی کرد که این بار نقش مثبت باشد و داستانی جدید برای ایجاد اختلال در آینده و متوقف کردن «روز داوری» هستهای نوشت. نتیجه کار هم یکی از بینظیرترین فیلم های علمی تخیلی و همینطور دنبالههای سینمایی بود که اکشنی حیرتانگیز، داستانپردازی ارزشمند و جلوههای ویژه بینظیر در زمان خود را به ارمغان میآورد.
گذشته از اینها اما جیمز کامرون سعی داشت ایدههایی واقعا نوین را نیز کشف و بررسی کند، احتمالا برجستهترین مورد نیز «یادگیری ماشینی» باشد. شوارتزنگر که نقش ربات دوستداشتنی T-800 را بازی کرده،ارتباطی منحصر به فرد و دوستانه با جان کانر جوان (با بازی ادوارد فورلانگ) برقرار کرده و دقیقا به خاطر همین ارتباط، شروع به تکامل میکند. در نهایت فقط قدردان ذهن زیبای جیمز کامرون بود که چنین اثر جاودانهای را به سینما تقدیم کرد.
۶. جنگ ستارگان (Star Wars)
- کارگردان: جرج لوکاس
- بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد، کری فیشر
- سال انتشار: 1977
- امتیاز آیامدیبی: 8.6
بله، جنگ ستارگان بیشتر از اینکه یک اثر علمی تخیلی چفت و بستدار باشد، شبیه به یک اپرای فضایی میماند. اما سوال بزرگ اینست که بدون جنگ ستارگان و سکانس آغازین آن، سینمای علمی تخیلی اکنون اصلا در چه نقطهای میبود؟ جرج لوکاس با تصویر کردن بیگانگانی نمادین، سفرهای فضایی و فرمانروایان کهکشانی، روایت کلاسیک سفر قهرمان (مارک همیل نقش لوک اسکایواکری را ایفا میکند که یک پسر مزرعهدار ساده است اما متوجه میشود سرنوشتی بسیار بزرگتر در جهان دارد) را به کهکشانی بسیار خلاقانه در فواصل بسیار بسیار دور پیوند میزند.
در این جهان خرق عادت شمشیرهای لیزری داریم و ادیان جادویی، پرنسسهای فضایی داریم و شورشیانی دوستداشتنی. از مدلسازی بینظیر جانواران گرفته تا نبردهای باشکوه فضاپیماها، نخستین فیلم در مجموعه جنگهای ستارهای، ژانر خود را برای همیشه دگرگون کرد.
۵. ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (A Space Odyssey)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: کیر دوله، گری لاکوود، ویلیام سیوستر
- سال انتشار: 1969
- امتیاز آیامدیبی: 8.3
این اثر علمی تخیلی استنلی کوبریک شاید پیرنگ خطی و کاملا قابل فهمی نداشته باشد، اما دست روی گستره وسیعی از موضوعات میگذارد: سقوط انسان، نژاد فضایی، ظهور هوش مصنوعی، اکتشاف فضا و سفری به ناشناختههای کیهانی. این فیلمی واقعا گمراهکننده است که کوبریک اجازه داده بینهایت برداشت مختلف از آن داشته باشیم و روایت هم تنها به مقداری است که فیلم را قابل تماشا کردن نگه دارد. در حقیقت فیلم ۲۰۰۱: ادیسه فضایی را میتوان یک پدیده صوتی-بصری به حساب آورد که با برداشتهایش از آینده بشریت و تکامل آن، اثبات میکند کوبریک علم غیب داشته است.
این فیلم یک اثر هنری خارقالعاده است که تاثیری عمیق بر چند دهه سینمای بعد از خود گذاشته و از سوی دیگر، به مخاطبان خود اعتماد کرده و اجازه میدهد سفری غریزی و عمیقا احساسی را تجربه کند.
۴. ماتریکس (The Matrix)
- کارگردانان: لانا واچوفسکی و لیلی واچوفسکی
- بازیگران: کیانو ریوز، کری-ان ماس، لورنس فیشبرن
- سال انتشار: 1999
- امتیاز آیامدیبی: 8.7
درست زمانی که اینترنت در حال ظهور و فراگیری بود، واچوفسکیها فیلمی ساختند که باعث شد ژانر علمی تخیلی در هالیوود ارتقا یابد و وارد سطحی کاملا تازه شود. با الهامبرداری گسترده از انیمههای سایبرپانک، فلسفه و دین، خواهران واچوفسکی اثری خلق کردند که نمادی برای نسل خود بود. کیانو ریوز نقش هکری به نام «نیو» را ایفا میکند که متوجه میشود جهان حقیقی نیست. در واقع او و باقی بشریت درون شبیهسازی کامپیوتری به نام ماتریکس زندگی میکنند و از سوی دیگر به منبعی برای تغذیه ماشینهای هوشمند تبدیل شدهاند.
اما در مسیر این مکاشفه بزرگ راجع به جهان، او چگونگی بیرون آمدن از جهان خیالی خود را نیز میآموزد – اینکه چطور میتوان قوانین فیزیک را زیر پا گذاشت، آنسوی کدها را دید و فنون کونگفو را مستقیما درون ذهن آپلود کرد. این یکی از باحالترین فیلمهایی است که تاکنون ساخته شده و تصویرسازیهایی عمیقا خوشاستایل و شگفتانگیز دارد. در نهایت نکتهای که همهچیز را جالبتر میکند، مکاشفه این ایده است که چطور میتوان حقایق درونی و بیرونی کاملا متفاوت از یکدیگر داشت. این ایده از سوی خالقانی مطرح میشود که هر دو تراجنسیتی هستند.
۳. جنگ ستارگان: امپراتوری ضربه میزند (Star Wars: The Empire Strikes Back)
- کارگردان: اروین کرشنر
- بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد، کری فیشر
- سال انتشار: 1980
- امتیاز آیامدیبی: 8.7
جنگهای ستارهای یک کهکشان سینمایی کاملا جدید پیش روی مخاطبان فیلمهای علمی تخیلی گذاشت و «امپراتوری» هم باعث شد آن کهکشان احساسی بسیار عظیمتر، عمیقتر و غنیتر از هرآنچیزی داشته باشد که تا آن لحظه دیده شده بود. با ادامه دادن مسیری که منجر به موفقیت نخستین فیلم شده بود، جرج لوکاس دوباره جاهطلبی را به اوج رساند و به همکاری با اروین کرشنر پرداخت تا داستان تربیت شدن لوک تحت نظر استاد یودا، سفر هان و لیا به کلاود سیتی و پیچش داستانی فکبرانداز دارث ویدر را به صورت یکجا روایت کند.
این فیلم خیلی ساده بزرگتر و بهتر از قسمت قبلی مجموعهفیلم جنگهای ستارهای بود و با یک پایانبندی معرکه که مکاشفاتی خانوادگی را به نمایش میگذاشت، مخاطبان را در بهت و هیجان رها کرد. این فیلم شاید بهترین و گستردهترین ایدهها را در فهرست بهترین فیلم های علمی تخیلی ما نداشته باشد، اما تعریف کامل یک فیلم بسیار موفق است که هنوز هم آثار اندکی یارای مقابله با آن را دارند.
۲. بیگانه (Alien)
- کارگردان: ریدلی اسکات
- بازیگران: سیگورنی ویور، ایان هولم، جان هرت
- سال انتشار: 1979
- امتیاز آیامدیبی: 8.5
احتمالا جالبترین نکته راجع به فیلم بیگانه ریدلی اسکات این باشد که نمیتوان به صورت کامل آن را درک کرد و بسیاری از عناصر تصویرسازی شده حقیقتا «بیگانه» هستند. همینطور که فضاپیمای «نوسترومو» بر سطح سیاره LV-426 فرود میآید و سالنی آکنده از تخمهای فرازمینی را کشف میکند، مشخص میشود که خدمه انسانی فضاپیمای اصلا برای آنچه انتظارش را میکشد آماده نیست. زمانی هم که تدابیر امنیتی از بین میبرند، گویی خدمه پا در جهنم گذاشته باشد.
نخستین فیلم در سری بیگانه با گذشت سالیان طولانی از اکران آن همچنان نقطه عطفی در دنیای فیلم های علمی تخیلی به حساب میآید و از سوی دیگر نوآوریهای فراوان در ژانر وحشت نیز داشته است. اساسا این یک فیلم ژانر «اسلشر» است که ما را به فضای بیرون زمین میبرد و ایدههایی وحشتناک را در ذهن میکارد. درحالی که بسیاری از بهترین فیلم های علمی تخیلی باعث میشوند رویای ستارگان را در ذهن بپرورانیم، بیگانه نسبت به آشوب غیر قابل تصوری هشدار میدهد که در فضای خارج از زمین انتظارمان را میکشد.
۱. بلید رانر (Blade Runner)
- کارگردان: ریدلی اسکات
- بازیگران: هریسون فورد، راجر هاور، شان یانگ
- سال انتشار: 1982
- امتیاز آیامدیبی: 8.1
چه فیلمی میتواند بهتر از شاهکار کلاسیک ریدلی اسکات، بیگانه، ظاهر شود؟ فیلم کلاسیک معرکه دیگر او یعنی بلید رانر. این شاهکار هنری که در ابتدا به درستی درک نشد، در طول چندین دهه جایگاه حقیقی خود را کسب کرد و بعد از عرضه چند برش مختلف حالا به اثری تبدیل شده که الهامبخش تمام سینمای علمی تخیلی به حساب میآید. بلید رانر که بر اساس رمان «آیا آدممصنوعیها خواب گوسفند برقی میبینند» از فیلیپ کی. دیک ساخته شده، تصویری تیره و تار از لسآنجلس در سال ۲۰۱۹ (که در آن زمان آیندهای نسبتا دور به حساب میآمد) ترسیم میکند. هریسون فورد نقش پلیسی جایزهبگیر به نام ریک دکارد را بازی میکند که باید گروهی از آدممصنوعیهای مهندسی شده به دست انسانها که از یک کلونی گریخته و به زمین بازگشتهاند را بیابد.
همینطور که او در حال «بازنشسته کردن» یک به یک آدممصنوعیها است، به سوالاتی راجع به انسانیت خود میرسد. با طرح این پرسش که انسانیت اصلا چه معنایی دارد، بلید رانر تبدیل به بهترین فیلم های علمی تخیلی تاریخ میشود که ایدههایی سراسر فلسفی را پیش میکشد. البته که فیلم از لحاظ بصری هم هم فوقالعاده از آب درآمده و تصویرسازی بینظیر از دورنمای شهری آیندهنگرانه دارد. در واقع تماشای نمایشگرهای غولآسا، نورهای درخشان نئونی و شهرهایی که نورباران شدهاند هنوز هم با گذشت این همه سال تجربهای تکرارنشدنی رقم میزد. از سوی دیگر نیز موسیقی متن منحصربهفرد ونجلیس در ژانر سینث را داریم که فیلم را به سطوحی دستنیافتنی از کیفیت رسانده است.
جمع بندی و پاسخ به چند پرسش رایج در مورد فیلمهای علمی تخیلی
در طول مطلب همانطور که مطالعه کردید، ۱۰۰ فیلم برتر علمی تخیلی تاریخ سینمای جهان را معرفی کردیم؛ اما در ادامه قصد داریم به تعدادی از پرسشهای رایجی که همواره بین علاقهمندان به فیلمهای علمی-تخیلی وجود دارند پاسخ دهیم.
بهترین فیلم علم تخیلی تمام دوران تاریخ سینما از دید منتقدان چه بوده است؟
به نقل از وبسایت IGN فیلمهای «ادویسه فضایی»، «بلید رانر»، «جنگ ستارگان»، «بیگانه»، «سیاره میمونها» و «پیشتازان فضا» بهترین عناوین علمی تخیلی تاریخ سینما هستند. اما فهرست کاملتری را میتوانید در طول همین مطلب مجله فرادرس مطالعه کنید.
اگر بخواهم همین الان یک عنوان علمی تخیلی بسیار مهیج ببینم که به روز باشد، پیشنهادها چه هستند؟
اگر بخواهیم بهترین عناوین علمی تخیلی که در طول ۱۵ سال اخیر تولید شدهاند و هنوز هم ارزش دیدن دارند را ذکر کنیم، میتوانیم به عناوینی مانند «تلقین» (Inception)، «اکس ماکینا» (Ex Machina)، «او» (Her)، «لبه آینده» (Edge of Tomorrow)، «نابودی» (Annihilation)، میان ستارهای (Inetrstellar) اشاره کنیم. البته عناوین دیگری مثل «ماتریکس» و «بازگشت به آینده»، فیلمهایی هستند که اگرچه قدمتی بیش از ۱۵ سال دارند، ولی هیچوقت برای دیدن آنها دیر نیست.
پرفروشترین مجموعه فیلمهای علمی تخیلی تاریخ چه عناوینی بودهاند؟
به ترتیب دنیای سینمایی مارول، جنگ ستارگان، پارک ژوراسیک، «تبدیل شوندگان» (Transformers) و «بازیهای گرسنگی» (The Hunger Games) پرفروشترین فرنچایزهای علمی تخیلی تاریخ بودهاند.
نخستین فیلم علمی تخیلی تاریخ سینما چه بوده است؟
قدمت فیلمها و ژانر علمی تخیلی در سینما، به دوران سینمای صامت باز میگردد. به باوری بسیاری نخستین فیلم علمی تخیلی عنوانی است با نام «Le voyage dans la lune» یا (سفری به ماه) که در سال ۱۹۰۲ به تولید رسیده است. این فیلم کوتاه را میتوانید با جستجو کردن نامش در یوتیوب به رایگان تماشا کنید.
چند فیلم برگزیده دیگر در ژانرهای متفاوت
لئون: حرفهای – Léon: The Professional
لئون: حرفهای، یک فیلم انگلیسیزبان به نویسندگی و کارگردانی لوس بسون و محصول کشور فرانسه است که در سال ۱۹۹۴ اکران شد. ژان رنو، گری اولدمن، ناتالی پورتمن از بازیگران اصلی این فیلم هستند. همچنین، ناتالی پورتمن اولین ایفای نقش خود را در این فیلم انجام داده است.
لئون یکی از پراحساسترین فیلمهایی است که تاکنون ساخته شده و در صدر لیست فیلمهایی که باید ببینیم قرار میگیرد. این فیلم از تمام مؤلفههای خود مانند بازیگران، موسیقی، نورپردازی و … برای خلق یک تجربه منحصربهفرد برای بیننده خود بهخوبی استفاده میکند.
حرفهای بهخاطر حرفهای بودن خود در دسته فیلمهایی که باید قبل مرگ دید، دیده میشود. این فیلم میتواند شما را شگفتزده کند. با دیدن Leon یک پیام دریافت خواهید کرد؛ فقط عشق واقعی میتواند به زندگی معنا دهد و ما بدون عشق مردهایم. این اثر با ژانری اکشن، جنایی و درام 6 بار برنده جایزه و 17 بار نامزد دریافت جایزه شده است.
ژان رنو در مورد بازی در نقش لئون میگوید که او تصمیم گرفت این نقش را مانند فردی که احساسات سرکوب شده دارد و از نظر ذهنی کمی کند است بازی کند. او بر این عقیده بود که این کار باعث میشود تا تماشاگران احساس راحتی کنند و نگران این موضوع نشوند که او ممکن است از یک دختر جوان آسیبپذیر که به او پناه آورده است سوءاستفاده کند.
نقلقول از فیلم لئون:ماتیلدا: نمیخوام تو رو از دست بدم لئون.
لئون: منو از دست نمیدی. تو به من طعم زندگی رو چشوندی. میخوام شاد باشم. روی تخت بخوابم و یه خانواده داشته باشم. تو دیگه هرگز تنها نخواهی بود، ماتیلدا. خواهش میکنم الان برو عزیزم و آروم باش، یه ساعت دیگه تو تونی میبینمت، دوستت دارم، حالا برو، برو.
داستان این فیلم درباره یک هیتمن کارکشته و شاگرد ۱۲ سالهاش است. لئون که یک آدمکش حرفهای است با اکراه مسئولیت ماتیلدا همسایه ۱۲ساله خود را برعهده میگیرد و به او آموزش میدهد که چگونه به یک قاتل تبدیل شود. در ادامه این فیلم شاهد این خواهیم بود که زندگی تاریک و یکنواخت لئون با ورود ماتیلدا رنگ و بویی دیگر میگیرد …
پیانیست – Pianist
پیانیست از دسته فیلمهایی که باید تنها دید محسوب میشود. این فیلم با ژانر بیوگرافی، درام، موسیقی و جنگی به کارگردانی رومن پولانسکی و بر اساس فیلمنامه رونالد هاروود در سال ۲۰۰۲ اکران شد. ستارگانی مانند آدرین برودی، توماس کرچمان، فرانک فینلی در این اثر که محصولی مشترک از کشورهای فرانسه، آلمان، لهستان و انگلستان است نقشآفرینی کردهاند.
اثر تحسینبرانگیز پیانیست روایتی از تجربه واقعی زندگی یک پیانیست لهستانی در طول جنگ جهانی دوم است. شرح زندگینامه ولادیسلاو اشپیلمن، پیانیست و آهنگساز کلاسیک لهستانی یهودیتبار و نحوه جان سالم بهدربردن او از اشغال آلمان ساخته شده است.
در این فیلم شاهد صحنههایی خواهیم بود که تقریباً در هیچکدام از فیلمهای الهامگرفته شده از جنگ جهانی دوم وجود ندارد و همین امر دلیلی است که پیانیست در لیست فیلمهایی که باید قبل از مرگ دید قرار بگیرد. پیانیست در کارنامه هنری خود ۳ جایزه اسکار ثبت کرده و به طور کل، این اثر ۵۷ بار برنده جایزه و ۷۴ بار نامزد دریافت جایزه شده است.
در روند داستانی پیانیست شاهد روایت واقعگرایانهای هستیم که نقطه قوت فیلمنامه آن محسوب میشود. پولانسکی با کارگردانی این فیلم توانایی بالای خود را به نمایش گذاشت و به شکلی استادانه سعی داشت تا پیام فیلم را تماموکمال به بیننده منتقل کند و احساسات او را با حوادث فیلم درگیر سازد.
داستان این فیلم درباره یک نوازنده تحسین شده لهستانی، در طول جنگ جهانی دوم است. با بدتر شدن اوضاع، او که برای زندهماندن تلاش میکند در خرابههای ورشو پنهان میشود.
سه گانه ارباب حلقهها – The Lord of the Rings
سه گانه ارباب حلقهها (The Lord of The Rings) شامل سه عنوان که در سه سال متوالی 2001 تا 2003 اکران شدند است.
این سه گانه بر اساس رمانی از جی.آر.آر.تالکین با همین نام ساخته شده و یکی از اولین و هنوز هم بهترین اقتباس ساخته شده از یک رمان حماسی-فانتزی است که پس از گذشت بیش از ۱۵ سال نمونهای بی رقیب از ساخت دنیایی مجازی با استفاده از جلوههای بصری و میدانی است.
سه گانه ارباب حلقهها حدود ۳ میلیار دلار فروش جهانی داشت و در مجموع نامزد دریافت ۳۰ جایزه اسکار شد که ۱۷ جایزه اسکار برای این سه گانه به ارمغان آورد و از این بین بیشترین سهم را «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» با دریافت ۱۱ جایزه اسکار داشت که یکی از رکورد داران جوایز اسکار در تاریخ این مراسم است.
این سه گانه حاصل ساخته شدن ۳ عدد از بهترین فیلمهای تاریخ سینما بر اساس یکی از بهترین رمانهای حماسی-فانتزی تاریخ است. رمان ارباب حلقهها برای دورهای در دهه ۱۹۵۰ آنقدر پرفروش بود که گفته میشود بیشتر از انجیل میتوانستید کتاب ارباب حلقهها را در خانه هر شهروند اروپایی و آمریکایی پیدا کنید.
حال چنین داستان قدرتمندی را با بهترین کارگردانی، بهترین بازیگری، بهترین صداگذاری، بهترین تدوین، بهترین فیلمبرداری و بسیاری بهترین دیگر کنار هم قرار دهید و ببینید که برای ساخته شدن این سه گانه بهترینهای دنیا در حرفههای مختلف و از زمانها مختلف نهایت تلاش خود را انجام دادهاند تا چنین اثر فاخری ساخته شود.
در حال حاضر هم شبکه آمازون پرایم ویدئو در حال آماده سازی سریال ارباب حلقهها به امید تکرار موفقیتهای گذشته با مخارج بسیار سنگین است.
رستگاری در شاوشنک – The Shawshank Redemption
فیلم «رستگاری در شاوشنک» در حال حاضر جایگاه اول بین 250 فیلم برتر را با بیش از 2 میلیون رای از نگاه مخاطبان IMDb دارد که به خودی خود دستاورد بزرگی است و البته باعث میشود که تماشای این فیلم یکی از بایدهای زندگی هر شخص باشد.
انتخاب یک فیلم به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما غیر ممکن و البته غیر منطقی است چراکه دنیای هنر شبیه به ریاضیات نیست که به طور قطع بگوییم عدد ۹ از عدد ۸ بیشتر است. هنر همیشه پیچیده است و زوایای مختلفی دارد که نمیشود به طور مطلق درمورد آن قضاوت کرد؛ بخصوص اثر هنری مثل یک فیلم که طیف وسیعی از هنرهای مختلف را در بر میگیرد. با همه این صحبتها هنوز هم دنیا به طور گستردهای اصرار دارد که رستگاری در شاوشنک بهترین فیلم تاریخ سینما است شاید این جمله کاملا معتبر نباشد اما حداقل نشان میدهد که تماشای این فیلم را نباید به فردا واگذارد کرد.
این فیلم از آن دسته فیلمهایی بود که در زمان اکران خیلی قدر آن دانسته نشد و با گذشت زمان سینما دوستان کم کم به ارزش آن پی بردند؛ به همین دلیل رستگاری در شاوشنک در مراسم اسکار سال ۱۹۹۴ نامزد دریافت ۷ جایزه شد ولی هیچکدام را دریافت نکرد.
چطور میشود بهترین فیلم تاریخ حتی در یک رشته آن هم فقط در سال ۱۹۹۴ بهترین نباشد؟ به نظر میرسد رستگاری در شاوشنک کمی از زمان خودش جلوتر بوده، حتی در گیشه هم فروش خوبی نداشت اما بعدها ۳۲۰ هزار نسخه سینمای خانگی به فروش رساند.
یکی از مهمترین نکات فیلم دیالوگهای بی نظیر آن است، انگار برای هر دیالوگ چندماه وقت کنار گذاشته باشند. همه چیز حساب شده و دقیق است چندتا از معروف ترین نقل و قولهای تاریخ سینما از همین فیلم برداشت شده و بعضی از همین دیالوگها برای حضور در لیست برترین نقل قولهای سینمایی تاریخ سینما به انتخاب بنیاد فیلم آمریکا نامزد شدهاند.
این فیلم بر اساس رمانی از نویسنده محبوب هالیوودی استیون کینگ با نام «ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک» و به کارگردانی فرانک دارابونت ساخته شده و از چهرههای مشهور آن میتوان به مورگان فریمن و تیم رابینز اشاره کرد.
داستان درباره بانکدار جوانی است که به جرم قتل همسر و معشوق همسرش به حبس ابد در زندان ایالتی شاوشنک محکوم میشود. او اصرار دارد که چنین جرمی مرتکب نشده ولی به هرحال زندانی میشود. ماجراهای سر و کله زدن او با افراد سطح پایین جامعه در زندان و آشنایی او با دیگر زندانیان ماجرای بسیار جالبی است البته داستان خیلی بزرگتر از آن چیزی است که فکر میکنید.
تایتانیک – Titanic
در یک جمله «تایتانیک» بدون شک موفقترین فیلم تاریخ سینما در سراسر دنیا است.
تایتانیک در کسب موفقیتهایی که یک فیلم میتواند کسب کند در طول تاریخ کاملا بیرقیب است. این فیلم هم از نگاه مردم محبوب و مشهور است و هم از نظر منتقدین جز بهترین فیلمهاست. تایتانیک همزمان رکورد دار دریافت بیشترین اسکار با دریافت ۱۱ جایزه و بیشترین نامزدی برای دریافت جایزه با حضور در ۱۵ رشته مختلف است. تنها موفقیت دیگری که فیلم میتواند کسب کند موفقت تجاری است که تایتانیک با فروش جهانی نزدیک به ۲ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۷ پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما شد و امروز بعد از فیلمهای انتقام جویان: پایان بازی و آواتار رتبه سوم را در دست دارد البته با احتساب تورم تایتانیک در رتبه سوم بعد از برباد رفته و آواتار قرار خواهد گرفت.
کسب کردن رضایت مخاطب عام و منتقدان حرفهای، فروش در گیشه و ماندگاری اثر هرکدام به خودی خود بسیار سخت و دست نیافتنی هستند و کسب کردن همه آنها با هم تقریبا محال است. حال اگر تنها فیلمی که توانسته این امر محال را انجام دهد ارزش تماشا ندارد پس کدام فیلم را باید تماشا کرد؟
درباره سکانسها و دیالوگهای ماندگار هم که اطمینان دارم چند میلیارد نفر سکانس پایانی فیلم که جک و رز روی آب هستند را دیدهاند حتی اگر فیلم را تماشا نکرده باشند، همچنین سکانس ایستادن جک و رز روی عرشه کشتی در حالی که رز دستهایش را باز کرده سکانس بسیار معروف و آشنایی است.
داستان تایتانیک درمورد غرق شدن کشتی تایتانیک در سال ۱۹۱۲ است که بزرگترین کشتی دنیا تا آن زمان بود و به شکل دردناکی افراد زیادی در این حادثه جان باختند، البته فیلمنامه آمیزهای از واقعیت و فانتزی است و به همین ترتیب فقط بعضی از اتفاقات و بعضی از افراد وجود خارجی داشتهاند و قسمتهایی از داستان و تعدادی از شخصیتها هم ساخته ذهن فیلمنامه نویس هستند.
فارست گامپ – Forrest Gump
فیلم فارست گامپ شرایطی تقریبا شبیه به تایتانیک دارد این فیلم هم تقریبا در همه زمینههای ممکن موفق بوده هرچند سطح موفقیت به اندازه تایتانیک نیست با این وجود فارست گامپ را میتوان یکی از محبوب ترین فیلمهای تاریخ هالیوود دانست. از آن دسته فیلمهایی است که طرفدار هر ژانر یا فیلم به خصوصی که باشید نمیتوانید فارست گامپ را نادیده بگیرید.
فارست گامپ یکی از بهترین فیلمهای تام هنکس بازیگر محبوب هالیوودی است که احتمالا نامش را در این مطلب بارها خواهید دید و یکی از مهمترین و شاید مهمترین نقطه قوت فیلم هم هنرنمایی تام هنکس در نقش فارست گامپ است؛ شخصیتی دوست داشتنی، مهربان و ساده لوح که درسهای زیادی برای مردم دنیا دارد. شاید در نگاه اول فارست گامپ احمق به نظر برسد ولی او احمق نیست او یک انسان خارقالعاده است که قلب بزرگی دارد و همین باعث میشود که متفاوت و ساده لوح به نظر برسد.
این فیلم در مراسم اسکار سال ۱۹۹۵ در ۱۳ رشته مختلف نامزد دریافت جایزه شد و موفق به دریافت ۶ جایزه در رشتههای جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین، بهترین جلوههای ویژه و بهترین بازیگر نقش اول مرد (برای تام هنکس) از بین ۱۳ رشته شد.
این فیلم به کارگردانی رابرت زمیکس بر پایه رمانی با همین نام نوشته وینستون گروم ساخته شده است و محصول سال ۱۹۹۴ از کمپانی پارامونت پیکچرز است که با بودجه ۵۵ میلیون دلاری فروش حدود ۶۷۷ میلیون دلاری را در بازار جهانی تجربه کرد و به یکی از پرفروش ترین فیلمهای همان سال تبدیل شد.
داستان فیلم از جایی آغاز میشود که فارست روی یک نیمکت نشسته و با آمدن خانمی شروع به صحبت کردن و بازگو کردن داستان زندگیاش میکند داستان زندگی او طیف وسیعی از اتفاقات مهم تاریخ معاصر ایالات متحده را در بر میگیرد. داستان پیرامون شخصیت فارست است و در عین حال وقایع تاریخی را به شکلی طنز گونه دوره میکند و در همین حین درسهای زندگی و اخلاقی هم به مخاطب میدهد.
سه گانه پدرخوانده – The Godfather
سالانه فیلمهای زیادی در هالیوود ساخته میشوند اما خودتان قضاوت کنید چند فیلم در طول تاریخ آنقدر مشهور، محبوب و تاثیرگذار بودهاند که بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن هنوز هم اشاراتی به سکانسهای مختلف آنها بشود؟ و از آن مهمتر هنوز هم پیامشان در ذهن مردم باقی مانده باشد؟
بعد از گذشت این مدت طولانی هنوز بهترین تصویری که از یک خانواده مافیایی در ذهنمان شکل میگیرد تصویری است که فیلم پدر خوانده ساخته شده است. بسیاری از افراد حتی بدون اینکه فیلم را دیده باشند تصویری که از یک خانواده مافیایی دارند، تصویری است که پدر خوانده به آنها دادهاند؛ چراکه تقریبا همه فیلمهای بعد از این اثر، خواسته یا ناخواسته از الگوهای پدر خوانده پیروی کردهاند.
مارلون براندو یکی از بهترین بازیگران تاریخ هالیوود تا به امروز و یکی از موثرترین افراد در حرفه بازیگری که الگوی بسیاری از بازیگران مطرح امروزی است برای بازی در فیلم پدر خوانده جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را در سال ۱۹۷۳ به دست آورد که البته در یک حرکت تاریخی به نشانه اعتراض به تبعیضات هالیوود از گرفتن این جایزه خود داری کرد.
پدر خوانده یک مجموعه سه قسمتی است که به گفته خیلیها از جمله خود کارگردانِ این سه گانه (فرانسیس فورد کوپولا) اولین فیلم پدرخوانده بهترین عنوان این سه گانه است و شاید سخت ترین آنها هم برای تولید همین فیلم بوده است؛ چراکه بیشتر تصویر سازیها، شخصیت سازیها و تحقیقات مورد نیاز پیرامون خانوادههای مافیایی برای ساخته شدن فیلم در قسمت اول صورت گرفتهاند.
فیلمهای پدرخوانده 1 و پدرخوانده 2 که به فاصله 2 سال از یکدیگر اکران شدهاند به ترتیب رتبههای دوم و سوم را در بین 250 فیلم برتر تاریخ از نگاه IMDb دارند که پدرخوانده را به موفق ترین چندگانه تاریخ سینما از این نظر تبدیل میکند و نمره متای 100 از 100 برای پدرخوانده 1 یکی دیگر از افتخارات این مجموعه است نمرهای که با کمی اغراق داده شده چراکه هیچ اثری کامل نیست اما همچنان نشان دهنده احترام دنیای سینما به فیلم پدرخوانده است.
از کنار همه جوایز و افتخارات و احترامات که بگذریم مهمترین دلیل برای تماشای این فیلم حال و هوای بی نظیر آن است. به تصویر کشیدن قدرتهای یک خانواده مافیایی و احترام عمیق همه خانواده کورلئونه و اطرافیان به ویکتور کورلئونه و بازی بینقص ستارههای این اثر(مارلون براندو، آل پاچینو، جیکز کان و…) در کنار یک موسیقی متن زیبا و تاثیرگذار تجربهای عمیق و فراموش نشدنی از یک فیلم سینمایی برای همه مخاطبان است.
نجات سرباز رایان – Saving Private Ryan
نجات سرباز رایان یکی دیگر از آثار موفقی است که تام هنکس به عنوان نقش اصلی در آن هنرنمایی کرده است، این فیلم هم در مراسم اسکار سال ۱۹۹۹ در ۱۱ رشته مختلف نامزد دریافت جایزه اسکار شد و از بین این ۱۱ جایزه موفق شد در ۵ رشته برنده جایزه اسکار باشد.
با وجود اینکه فیلم محصول سال ۱۹۹۸ است اما از نظر کیفیت تصاویر و اکشنها به سختی میتوان حتی فیلمهای سالهای اخیر را با آن مقایسه کرد، ۲۷ دقیقه ابتدایی این فیلم که رسیدن نیروهای متفقین به فرانسه در تاریخ ۶ ژوئن ۱۹۹۴ را نشان میدهد یکی از مشهورترین دقایق تاریخ سینمای هالیوود است، چند دقیقهای که به نحوی باعث شد نبرد ساحل نرماندی معروف ترین نبرد جنگ جهانی دوم شود و بعدها فیلمها و حتی بازیهای ویدئویی فراوانی با موضوع این نبرد ساخته شوند و از بین همه آنها با وجود پیشرفتهای فراوان دنیای سینما هنوز هم نجات سرباز رایان بهترین یا حداقل یکی از بهترین آثاری است که این نبرد را به تصویر کشیده.
جالب است بدانید چندین بازیگر مشهور و بزرگِ امروزی هالیوود مثل: «مت دیمون» (Matt Damon)، «وین دیزل» (Vin Diesel) و «برایان کرانستون» (Bryan Cranston) در فیلم نجات سرباز رایان کنار تام هنکس حضور داشتند که هیچکدام به اندازه امروز محبوب و مشهور نبودند.
نجات سرباز رایان فیلم بسیار موثری در ژانر جنگ بود که همه فیلمهای بعد از خود را تحت تاثیر قرار داد و همچنین سینما را با داستانهای جنگ جهانی دوم دوباره آشتی داد. این فیلم نشان داد که واقعیتهای جنگ خیلی وحشتناک تر و بی رحمانه تر از آن چیزی است که مردم فکر میکردند و جنگ جهانی دوم را میتوان بسیار عمیق تر بررسی کرد و روایتهای بیشتری برای این واقعه تاریخی تلخ وجود دارد.
داستان فیلم درمورد برادران رایان است؛ چهار برادر که از ایالات متحده وارد جنگ جهانی شده بودند و وقتی که وزیر جنگ آمریکا متوجه میشود که سه تا از چهار برادر در جنگ جان خود را از دست دادهاند دستور میدهد که برادر چهارم به خانه و پیش مادرش برگردد و در ادامه روایت ماموریت بازگرداندن سرباز جک رایان به خانه است.
بتمن شوالیه تاریکی – The Dark Knight
این فیلم بتمن: شوالیه تاریکی نام دارد اما همه چیزش را مدیون جوکر است. هیث اَندرو لِجِر در نقش جوکر آنچنان درخشید که همه کاراکترها، جلوههای ویژه، کارگردانی بینظیر کریستوفر نولان و داستان جذابِ فیلم همه و همه در حاشیه این هنرنمایی تکرار نشدنی قرار گرفتند.
هرچند چنین درخششی بدون هزینه امکان پذیر نبود و هزینه آن هم چیزی نبود جز زندگی هیث لجر؛ او برای آماده شدن برای بازی در نقش جوکر بیش از یک ماه خود را در یک اتاق حبس کرد تا جوکر را درک کند، تا این شخصیت دیوانه و پیچیده را درون خود پرورش دهد. او آنقدر در شخصیت جوکر غرق شد که وقتی فیلم بتمن: شوالیه تاریکی را تماشا میکنید هیچ اثری از هیث در فیلم نیست چیزی که شما میبینید جوکر است، خود جوکر.
اما تراژدی وقتی اتفاق افتاد که بعد از پایان فیلم هیث نمیتوانست خودش را از جوکر جدا کند و با وجود اینکه دوستان و نزدیکانش میگویند که او سعی داشته درگیریهای ذهنیاش را بروز ندهد، اما همه متوجه شده بودند که او درگیر است. او برای مدت چند ماه با افسردگی شدید و درگیریهای ذهنی دست و پنجه نرم کرد و نهایتا در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۸ و در سن ۲۸ سالگی به دلیل مصرف چندین نوع قرص آرام بخش، مسکن و خواب آور به طور همزمان دچار مسمویت شد و از دنیا رفت تا یکی از بزرگترین تراژدیهای تاریخ سینما را رقم بزند.
با وجود اینکه فیلم در حاشیه اتفاقات پیرامون هیث و درخشش بینظیرش قرار گرفت این تنها دلیل برای تماشای آن نیست. شوالیه تاریکی نامزد دریافت ۸ جایزه اسکار شد که از این بین، جایزه بهترین تدوین صدا و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای هیت لجر را دریافت کرد. هرچند هیث دیگر در قید حیات نبود که جایزهاش را در دست بگیرد.
شوالیه تاریکی برای بازی هیث لجر، کریستین بیل، گری اولدمن و همچنین کارگردانی فوقالعاده کریستوفر نولان مورد ستایش منتقدین قرار گرفت و در گیشه هم با فروش 1 میلیارد دلاری بسیار خوب عمل کرد، این فیلم در حال حاضر بین 250 فیلم برتر از نگاه مخاطبان IMDb رتبه چهارم را به خود اختصاص داده است.
داستان این فیلم همانطور که مشخص است روایت درگیری بتمن و جوکر بوده که به سطحی جدید و درگیریهایی عمیقتر از همیشه کشیده شده است. چندین سکانس از فیلم شوالیه تاریکی بین سکانسهایی در تاریخ سینمای ماندگار خواهند شد، قرار دارند.
میلیونر زاغه نشین – Slumdog Millionaire
اگر فکر میکنید سینمای جهان در هالیوود خلاصه میشود کاملا در اشتباه هستید. میلیونر زاغه نشین محصول بریتانیایی بوده که در هند ساخته شده است. یک اثر فوقالعاده جذاب، پرمفهوم، خوش ساخت و متفاوت که نشان میدهد فیلم خوب میتواند در هر کشوری ساخته شود؛ هرچند نمیتوان انکار کرد که هالیوود قلب سینمای جهان است.
دنی بویل کارگردان این اثر تصمیم گرفت برخلاف بسیاری از فیلمهای بالیوودی (سینمای هند) که در استودیو فیلمبرداری میشوند، فیلمبرداری را در کوچهها و خیابانهای هند انجام دهد. حتما میتوانید تصور کنید با توجه به جمعیت فراوان هند و تغییرات دائمی مناطق زاغه نشین، ساختن فیلم در این محیط چقدر میتواند مشکل باشد؛ اما دنی بویل این دردسرها را در کنار بسیاری مشکلات دیگر به جان خرید تا یک اثر ماندگار از دل جامعه را تحویل سینما بدهد و تصاویری تازه از فقر را به همراه یک داستان گیرا، شخصیت پردازی عالی و موسیقی جذاب به نمایش بگذارد.
میلیونر زاغه نشین به عنوان یک فیلم خارجی در مراسم اسکار ۲۰۰۹ یک غیر ممکن را ممکن کرد؛ این فیلم در ۱۰ رشته نامزد دریافت جایزه اسکار شد و حتی توانست در ۸ رشته بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین تصویر برداری، بهترین تدوین فیلم، بهترین موسیقی متن، بهترین ترانه و بهترین ترکیب صدا جایزه اسکار را دریافت کند تا مراسم اسکار سال ۲۰۰۹ تماما در حاشیه یک فیلم خارجی قرار بگیرد.
میلیونر زاغه نشین در مراسم گلدن گلوب هم مورد استقبال قرار گرفت و در رشتههای اصلی یعنی بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردانی و بهترین موسیقی جایزه گلدن گلوب را در سال ۲۰۰۹ دریافت کرد تا به یکی از موفقترین فیلمهای غیر هالیوودی تاریخ تبدیل شود. حتی با احتساب فیلمهای هالیوودی هم میلیونر زاغه نشین جایگاه بسیار مناسبی بین پر جایزه ترین فیلمهای تاریخ سینما دارد.
این فیلم که با بودجه ۱۵ میلیون دلاری ساخته شده بود با فروشی معادل با ۳۷۸ میلیون دلار یک موفقیت تجاری کامل به شما میآمد؛ این میزان فروش برای یک فیلم درام، آن هم درام غیر هالیوودی حیرت انگیز است.
داستان درمورد یک پسر ۱۸ ساله یتیم و فقیر ساکن شهر بمبئی است که در مسابقه «چه کسی میخواهد میلیونر شود؟» شرکت میکند و وقتی در این مسابقه خیلی خوب عمل میکند، پلیس به او مشکوک میشود که شاید این پسر در مسابقات تقلب کرده است؛ به این ترتیب پسر مجبور میشود داستان زندگی خود را برای این پلیس بازگو کند تا ثابت کند تقلبی در کار نبوده و او در تمام زندگیاش در حال تجربه کردن بوده است.
گلادیاتور – Gladiator
«گلادیاتور» (Gladiator) یک فیلم حماسی و به سبک مبارزات شمشیری به کارگردانی ریدلی اسکات است که در سال 2000 و با بازیگری راسل کرو و واکین فینیکس عرضه شده. موسیقی این فیلم توسط آهنگساز بزرگ سینما هانس زیمر ساخته شدهاست و از بهترین موسیقیهای متن ساخته شده در تاریخ سینما محسوب میشود.
فیلم گلادیاتور که الگویی نایاب برای فیلمهای مبارزهای با شمشیر و حماسی به شمار میآید یکی از بهترین هنرماییها راسل کرو در نقش پدری زخم خورده است که همسر و بچهاش به دست پسر پادشاه کشته شدهاند و او توانایی مقابله با پادشاه را ندارد. او برای بازی درخشانش در این فیلم جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد.
گلادیاتور همچنین بهترین فیلم کارنامه بلند بالای ریدلی اسکات است که توانست جایزه اسکار بهترین فیلم را دریافت کند و برای بهترین کارگردانی هم نامزد شود، گلادیاتور به طور کامل در ۱۲ رشته نامزد دریافت اسکار شد که از این بین پنج اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین فیلم، بهترین صدا برداری، بهترین طراحی لباس و بهترین جلوههای ویژه را دریافت کرد؛ جلوههای ویژه گلادیاتور آنقدر جذاب و با کیفیت است که به سختی میتوان باور کرد این فیلم مربوط به سال ۲۰۰۰ باشد. گلادیاتور در مراسمهای مختلف دیگر مثل گلدن گلوب و بفتا هم مورد تحسین قرار گرفت و جوایز متعددی کسب کرد.
فیلم گلادیاتور با بودجه تولید 103 میلیون دلاری بیش از 400 میلیون دلار فروش داشت. با وجود اینکه این فروش برای یکی از بهترین فیلمهای تاریخی خیره کننده نیست، گلادیاتور هم از آن دسته فیلمهایی بود که با گذشت زمان، سینما دوستان بیشتر با آن آشنا شدند و قدر این اثر هنری را بیشتر دانستند. در حال حاضر گلادیاتور در بین برترین فیلمهای تاریخ از نظر IMDb در رتبه 40 تا 50 قرار دارد و قطعا در سبک و ژانر خودش جزو 5 فیلم برتر تاریخ است.
یکی از حقایق جالب ولی ناراحت کننده درمورد فیلم گلادیاتور مرگ «الیور رید» قبل از پایان فیلمبرداری است. بعد از مرگ او قسمتهایی که باید کاراکتر او حضور میداشت خالی میماند و کارگردان این اثر برای آنکه پروژهای به این بزرگی نیمه کار باقی نماند مجبور شد با یک دستگاه اسکن بسیار پیشرفته که در آن زمان نایاب بود، صورت الیور را اسکن کند و قسمتهای باقی مانده از فیلم را که او باید حضور میداشت با گرافیک کامپیوتری جایگزین کند. این کار به دلیل تکنولوژی کم یابش در آن زمان برای تیم تولید گلادیاتور حدود ۳.۵ میلیون دلار هزینه به بار آورد.
فیلم گلادیاتور از معدود فیلمهای اکشن است که نه تنها سرگرمکننده بودن و کیفیت یک اکشن حرفهای را دارد بلکه همه ویژگیهای یک درام فوقالعاده مثل داستان جذاب، بازیگری و موسیقی عالی را هم به همراه دارد که آن را به یکی از بایدهای تماشا تبدیل میکند.
لا لا لند – La La Land
لا لا لند یک فیلم درام – موزیکال و بیشک جزو پنج فیلمی که قبل از مرگ باید دید به شمار میرود. با وجود اینکه فیلمهای موزیکال طرفداران خاص خودشان را دارند اما آنقدر این فیلم جذاب، سرگرم کننده و محبوب است که نمیتوانستیم آن را وارد این لیست نکنیم. لا لا لند بهترین یا یکی از بهترین فیلمهای موزیکال تاریخ سینما است که حتی برای آشنایی با سبک فیلمهای موزیکال هم یکی از بهترین گزینههای ممکن براش شروع است.
این فیلم با بازی رایان گاسلینگ و اما استون و به کارگردانی دیمین شزل در سال ۲۰۱۶ اکران شد و شدیدا مورد توجه منتقدین و مخاطبان قرار گرفت این فیلم در لیست بلند بالای جوایز و نامزدیهای فیلم لا لا لند در مراسمهای مختلف سراسر دنیا نزدیک به ۳۰۰ بار نامزد و برنده جایزه شد که عددی سرسام آور است. لا لا لند فقط در مراسم اسکار در ۱۳ رشته نامزد دریافت جایزه بود که در ۶ رشته بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین موسیقی متن، بهترین ترانه، بهترین طراح صحنه و بهترین فیلمبرداری موفق به دریافت جایزه اسکار هم شد.
تماشای لا لا لند مثل تماشای یک رویا است گاهی همه چیز از منطق خارج میشود و فقط سرگرم کننده است و گاهی روایتگر یک عشقِ دو طرفه در دنیای واقعی است که با رویا متفاوت است. در دنیای واقعی همه چیز آنطور که میخواهیم نیست، گاهی اتفاقاتی رخ میدهند که از دست هر دو طرف خارج است. این فیلم عاشقانه جذاب با بهترین موسیقیهای ممکن و البته یک پایان خیرهکننده همه چیزهایی هستند که هر مخاطبی را برای تماشای این اثر مشتاق میکنند.
لا لا لند تنها با بودجه ۳۰ میلیون دلاری که بخش بزرگی از آن را هم دستمزد بازیگران تشکیل میدهد توانست نزدیک به ۴۵۰ میلیون دلار فروش جهانی داشته باشد. این فروش برای یک فیلم درام و موزیکال در دورهای از سینما که همه باکس آفیس را فیلمهای اکشن و فانتزی پر میکنند یک موفقت تجاری عالی و یکی از نشانههای جذابیت فیلم است.
جزیره شاتر – Shutter Island
فیلم شاتر آیلند یا جزیره شاتر یک فیلم جنایی، هیجانی و روان شناختی اثر مارتین اسکورسیزی در سال ۲۰۱۰ است. در این فیلم لئوناردو دی کاپریو همانند سه فیلم قبلی اسکورسیزی یعنی دار و دستههای نیویورکی، هوانورد و رفتگان در نقش اول حضور دارد، فیلمنامه این فیلم توسط لایاتا کالوگریدیس بر اساس رمانی به همین نام از دنیس لهان نوشته شده است.
جزیره شاتر با بودجه ۶۵ میلیون دلاری حدود ۳۰۰ میلیون دلار فروش داشت و مورد استقبال منتقدین و مخاطبان قرار گرفت؛ اما این فیلم در مراسم اسکار حتی نامزد دریافت یک جایزه هم نشد. این فیلم به دلیل زمان نامناسبی که برای اکران انتخاب کرده بود و فاصله زیادی که با مراسم اسکار داشت، نتوانست در مراسم اسکار آنگونه که باید حاضر شود و در شرایط عادی مطمئنا یکی از قوی ترین نامزدهای جوایز مختلف اسکار بود.
اما وقتی از کیفیت یک فیلم مطمئن هستیم چه نیازی به جوایز و سر و صداهای مختلف است که ما را مجاب به تماشا کند؟ فیلمی از اسکورسیزی با درخشش لئوناردو دیکاپریو و مارک رافالو(هالک در دنیای مارول) که سراسر هیجان و دلهره است و به جرأت میتوان گفت یکی از سه پایان برتر تاریخ سینما را دارد.
به دلیل خطر لو رفتن داستان جزئیات بیشتری را نمیتوان راجع به پایان بندی فیلم توضیح داد فقط در همین حد که این پایان بر روی آثار فراوانی بعد از خودش تاثیر گذاشت و بعد از تماشا کاملا متوجه خواهید شد که چه فیلمهایی در گذشته دیدهاید که همگی قصد تقلید از این اثر را داشتهاند ولی تقریبا همگی ناکام بودهاند. حسی که بعد از پایان تماشای این فیلم دارید غیر قابل توصیف است، فقط باید تجربهاش کنید.
داستان درمورد دو مارشال ایالتی آمریکا است که به یک جزیره دور افتاده فرستاده میشوند که به نظر آزمایشات عجیبی در آن جزیره انجام میشود. یکی از بیماران روانی از مرکز درمانی داخل جزیره فرار کرده و فقط یک یادداشت کوتاه از خودش به جا گذاشته است. این دو مارشال وظیفه دارند او را پیدا کنند و به مرکز درمانی بازگردانند.
اگر از فیلمهایی که بازی ذهنی میکنند و تِم روانشناختی دارند لذت میبرید احتمالا شاتر آیلند بهترین فیلمی خواهد بود که تابحال دیدهاید.
چهارگانه انتقام جویان – Avengers
مشهورترین فیلم دهه اخیر بدون شک انتقام جویان: پایان بازی است. امکان ندارد که اخبار سینما را دنبال کرده باشید و موفقیتهای این فیلم به گوشتان نرسیده باشد.
همیشه سوال است که چطور میتوان به کمال دست یافت یا حداقل به آن نزدیک شد؟ رسیدن یا نزدیک شدن به کمال آسان نیست اما زمان و تکاملِ تدریجی میتواند چیزهای خارقالعادهای خلق کند. یک فیلم کامل که بتواند در پر رقابت ترین دوره تاریخ سینما رکورد پرفروش ترین فیلم تاریخ را جابجا کند، قطعا تعبیر همین جمله قبل است.
این دقیقا اتفاقی است که برای انتقام جویان یا بهتر است بگوییم دنیای سینمایی مارول در طول نزدیک به ۸۰ سال افتاد. فاصله بین اولین کامیک مارول تا فیلم انتقام جویان: پایان بازی که یک جمع بندی کامل برای دنیای سینمایی مارول بود؛ هرچند نمیتوان ادعا کرد که مارول همیشه قصد رسیدن به این نقطه را داشته و ۸۰ سال پیش برای آن برنامه ریخته است اما شخصیتهای دنیای مارول هرکدام چندین دهه در حال تکامل بودهاند و همگی به شخصیتهایی واقعی با داستانهای عمیق در دنیایی ساختگی تبدیل شدهاند که با تک تک آنها میتوان ارتباط برقرار کرد.
مجموعه انتقام جویان مجموعهای از همین شخصیتهای نام آشنا برای مخاطبان است که هرکدام از قبل شناخته شدهاند، داستان خود را دارند و برای عدهای از مخاطبان جذاب هستند. موفقیتی که انتقام جویان داشت یک شبه نبود و یک سیر تکاملی چندین ساله داشت که احتمالا طولانیترین دوره ساخت زیربنا برای ساخته شدن یک فیلم را میتوان به انتقام جویان: پایان بازی نسبت داد.
اگر مشتاقید که ببینید زمان و تکامل چگونه میتواند یک اثر بینهایت جذاب خلق کند پیشنهاد میکنم فیلمهای دنیای سینمایی مارول یا حداقل چهار فیلم انتقام جویان را تماشا کنید.
فیلمهای انتقام جویان فیلمهایی بسیار گران قیمتی هستند که بخشی از این هزینه صرف حضور معروف ترین و گران قیمت ترین بازیگران هالیوودی در این فیلمها است. بخش بزرگتری از آن هزینه جلوههای ویژه این فیلمها بوده که میتوان ادعا کرد بالاترین حد کیفیت را در بین همه فیلمهای دنیا دارند. در این فیلمها هرچه که کارگردان تصور کرده و فیلمنامه خواسته با گرافیکهای کامپیوتری به واقعیترین شکل ممکن با تکنولوژی امروز ساخته شده است.
در بین فیلمهای انتقام جویان شاید معروف ترین فیلم و پر سر و صداترینِ آنها پایان بازی باشد اما جذاب ترین آنها قطعا جنگ ابدیت است که همه چیز داشت؛ از داستان جذاب و عمیق گرفته که برای یک فیلم اکشن و فانتزی اتفاق نادری است تا یکی از بهترین شخصیتهای منفی سینما، بهترین جلوههای ویژه ممکن، سکانسهای غمگین، احساسی و سکانسهای طنز و خنده دار؛ شاید باورش مشکل باشد که همه اینها را بتوان فقط در یک فیلم جا داد و آن فیلم را هم خراب نکرد؛ اما خودتان تماشا کنید و قضاوت کنید که حقیقت دارد یا نه.
تلقین – Inception
تلقین یک بازی ذهنی پیچیده که یکی از سخت ترین فیلمهای ممکن برای کارگردانی به شمار میآید. فیلمهایی شبیه به تلقین که ذاتا فیمنامه پیچیدهای دارند فقط با کوچکترین ترین اشتباه از سوی کارگردان میتوانند برای مخاطب کاملا غیرقابل فهم باشند.
اما تلقین نه تنها قابل فهم و قابل درک است بلکه با پیچیدگیهایش حس تازگی و حس زندگی در یک دنیای کاملا جدید را به مخاطبان هدیه میدهد. تماشای این فیلم همان حسی را دارد که بعد از حل کردن یک معمای خیلی سخت یا به پایان رساندن یک پازل بزرگ دارید؛ حسِ به دست آوردن و حس موفق شدن در یک ماموریت سخت.
کارگردانِ این فیلم کریستوفر نولان که کارگردان آثار بزرگی مثل: شوالیه تاریکی، یادگاری، میان ستارهای و دانکرک است میگوید که برای پرورش فیلمنامه تلقین بیش از ده سال وقت صرف کرده و شاید باورش سخت باشد که کارگردانی بزرگ مثل نولان بعد از ساخت فیلمهایی شاهکار مثل یادگاری، بتمن آغاز میکند و پرستیژ(حیثیت) هنوز هم احساس میکرد تجربه کافی برای ساختن فیلم تلقین را ندارد و این پروژه را سالها کنار گذاشت تا در نهایت در سال ۲۰۰۹ بعد از ۶ ماه فعالیت مجدد فقط بر روی فیلمنامه نهایتا با کمپانی برادران وارنر وارد مذاکره شد و در همان سال هم ساخت فیلم خودش را آغاز کرد.
فیلم تلقین که تا به اینجای کار با حضور یک کارگردان خبره و فیلمنامهای قوی میتوانست فوقالعاده عمل کند به کمک برادران وارنر با سرمایهای ۱۶۰ میلیون دلاری توانست بهترین بازیگران هالیوودی مثل: لئوناردو دیکاپریو، جوزف گوردون لویت، تام هاردی، کیلین مورفی، مایکل کین و… را جذب کند و همچنین هزینه ساخته شدن بهترین جلوههای ویژه را بپردازد تا تلقین را به یک شاهکار کامل بدل کند که در نهایت با فروش نزدیک به ۹۰۰ میلیون دلاری توانست چندین برابر هزینهها را هم به برادران وارنر بازگرداند.
دام کاب با بازی لئوناردو دیکاپریو یک فرد ماهر در دزدیدن اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری است. او میتواند با وسایل مدرن وارد رویای هدفِ خود شود و اطلاعاتی را که نیاز دارد درون رویا از فردِ هدف بیرون بکشد و در دنیای واقعی از آنها استفاده کند او این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. دام کاب برای این کار یک گروه حرفهای از روانکاوان و معماران خبره دارد که همراه او مخفیانه وارد خوابهای دیگران شده و سعی میکنند اطلاعات را کشف و استخراج کنند.
تلقین یا همان Inception در مراسم اسکار سال 2011 در 8 رشته نامزد دریافت جایزه شد که در 4 رشته بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین صدا، بهترین میکس صدا و بهترین جلوههای ویژه توانست جایزه اسکار را ازان خود کند، این فیلم در فهرست 10 فیلم برتر بیش از 273 منتقد در سال 2010 قرار گرفت و در 55 مورد از آنها دارای رتبهٔ 1 بود.
بیشتر از اینکه فیلم تلقین به دلیل بهتر بودنش معروف و شایسته تماشا است بخاطر متفاوت بودنش باید آن را دید. تلقین از معدود فیلمهایی است که حس تماشای آن فقط با تماشای همان فیلم به دست میآید نه با هیچ فیلم، سریال یا داستان مشابهی اگر به دنبال یک حس متفاوت یا یک اثر متفاوت هستید و تلقین را تماشا نکردهاید گزینه مناسب تری وجود ندارد و جزو فیلم هایی که نباید از دست داد به شمار میرود.
باشگاه مبارزه – Fight Club
فیلم باشگاه مبارزه یا باشگاه مشت زنی اثری به کارگردانی دیوید فینچر در سال ۱۹۹۹ که در ژانر درام-روان شناختی قرار دارد و بر اساس رمانی با همین نام نوشته چاک پالنیک ساخته شده است.
فیلم باشگاه مبارزه از دسته فیلمهایی بود که در زمان خودش درست شناخته نشد و انگار کمی جلوتر از زمان خودش بود. این فیلم در گیشه فروش خوبی نداشت و مدیران استودیو از فیلم راضی بودند تا حدی که سعی کردند با تغییر روشهای تبلیغاتی مخاطبان بیشتری جذب کنند؛ اما در نهایت فروش خوبی از سینما نصیب آنها نشد.
با گذشت زمان کم کم مخاطبان درک بهتری از این فیلم و مفاهیم آن پیدا کردند به حدی که فروش دی وی دیهای باشگاه مبارزه آن را به یک موفقیت تجاری تبدیل کرد و همه کمبودهای سینما را جبران نمود.
اوضاع درمورد نظرات منتقدین هم به همین صورت بود بعد از اکران این فیلم در سال ۱۹۹۹ منتقدان به دو دسته که عدهای عاشق این فیلم بودند و عدهای دیگر که آن را یک فیلم ضعیف میدانستند، تقسیم شدند و باشگاه مبارزه را به پر بحثترین فیلم سال ۱۹۹۹ تبدیل کردند؛ اما بعد از مدتی کم کم همه انتقادها کمرنگ شد و باشگاه مبارزه به عنوان فیلمی شایسته تقدیر و یکی از بهترین فیلمهای ساختهشده در سینما مطرح شد.
این فیلم در میان 10 فیلم برتر تاریخ در IMDb قرار گرفت و مجله Empire نیز در سال 2008 آن را در لیست 500 فیلم برتر تاریخ در جایگاه دهم قرار داد.
نورتون در نقش یک فرد معمولی است که از شغل دفتری خود ناراضی است و احساس خوبی نسبت به زندگی سراسر کسالت خود ندارد. او با صابون سازی به نام تایلر داردن (برد پیت) آشنا میشود و این دو در کنار هم یک باشگاه مشت زنی راه اندازی میکنند. داستان فیلم طوری است که نمیتوان بیشتر از این وارد جزئیات آن شد وگرنه ممکنه است بخشهایی از آن فاش شود که بهتر است خودتان تماشا کنید.
این فیلم با وجود همه شایستگیهایش به دلیل سبک نوآورانهاش در مراسمهای مختلف آن زمان مورد توجه قرار نگرفت و فقط نامزد دریافت جایزه اسکار برای جلوههای ویژه شد که آن را هم به فیلم قدرتمند آن سال یعنی ماتریکس باخت. مطمئنا اگر باشگاه مشت زنی چند سال دیرتر ساخته میشد میتوانست جوایز فراوانی کسب کند.